پارت(⁴)
پارت(⁴)
سریع راه افتادم رفتم گفتن بدوئم زود تر برسم اما توی راه به ی دختر برخورد کردم صورتش خیلی ناز بود .
ولی الان وقت این چیزا نبود باید زود خودمو به بیمارستان میرسوندم
فک کنم که تا الان فهمیده باشن که من نیستم
سری سوار ماشین شدم که گوشیم زنک خورد
نامجون هیونگ بود .
نم: الو جیمین کجایی ت پسر؟؟؟
ج: هیونگ ببخشید ولی من نتونستم ی جا بشینم راه افتادم دارم میام بیمارستان خودت یجوری جمعش کن
نم: از دست تو بچه جون
ج:هعی
نم: باش مراقب خودت باش
نامجون زنگ زد به استف ها گفت که برنامه رو
کنسل کنن جون جیمین هیچ جوره راضی نمیشد
بالاخره جیمین رسید بیمارستان سریع رفت داخل
و از پرستار سوال کرد که شوگا هیونگشو کجا بردن
پرستار بهش ادرس و داد (مثل فیلما که همشون میگن انتهای راهرو سمت چپ🤣🤣)
و جیمین سری رفت پیشش
تا رسید دم در اتاق اعضا رو دید
همه از استرسشون نمیدونستن چیکار کنن
داشتن ت سالن راه میرفتن
منم رسیدم و به همه سلام کردم
ج: سلام
اعضا: سلام شوگا خوبه ؟؟؟ چرا اینطوری شد یدفه؟؟
جین: از صب داشتیم تمرین میکردیم
شوگا حتی وقت استراحت هم داشت تمرین میکرد هی بهش گفدیم استراحت کن اما گوش نکرد
الانم که اینجوری شد
اشک از گوشه چشمش جاری شد(🥺😭)
ج: هیونگ گریه نکن اون خوب میشه
ی دفه دکتر از اتاق اومد بیرون ....
متاسفانه.....
لایک: ۱۵ ❤
کامنت: ۲۰ 🗨
سریع راه افتادم رفتم گفتن بدوئم زود تر برسم اما توی راه به ی دختر برخورد کردم صورتش خیلی ناز بود .
ولی الان وقت این چیزا نبود باید زود خودمو به بیمارستان میرسوندم
فک کنم که تا الان فهمیده باشن که من نیستم
سری سوار ماشین شدم که گوشیم زنک خورد
نامجون هیونگ بود .
نم: الو جیمین کجایی ت پسر؟؟؟
ج: هیونگ ببخشید ولی من نتونستم ی جا بشینم راه افتادم دارم میام بیمارستان خودت یجوری جمعش کن
نم: از دست تو بچه جون
ج:هعی
نم: باش مراقب خودت باش
نامجون زنگ زد به استف ها گفت که برنامه رو
کنسل کنن جون جیمین هیچ جوره راضی نمیشد
بالاخره جیمین رسید بیمارستان سریع رفت داخل
و از پرستار سوال کرد که شوگا هیونگشو کجا بردن
پرستار بهش ادرس و داد (مثل فیلما که همشون میگن انتهای راهرو سمت چپ🤣🤣)
و جیمین سری رفت پیشش
تا رسید دم در اتاق اعضا رو دید
همه از استرسشون نمیدونستن چیکار کنن
داشتن ت سالن راه میرفتن
منم رسیدم و به همه سلام کردم
ج: سلام
اعضا: سلام شوگا خوبه ؟؟؟ چرا اینطوری شد یدفه؟؟
جین: از صب داشتیم تمرین میکردیم
شوگا حتی وقت استراحت هم داشت تمرین میکرد هی بهش گفدیم استراحت کن اما گوش نکرد
الانم که اینجوری شد
اشک از گوشه چشمش جاری شد(🥺😭)
ج: هیونگ گریه نکن اون خوب میشه
ی دفه دکتر از اتاق اومد بیرون ....
متاسفانه.....
لایک: ۱۵ ❤
کامنت: ۲۰ 🗨
۳۱.۵k
۱۷ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.