به تو می اندیشم و اینکه چگونه عاشق این زیبایی هستی و تمام

به تو می اندیشم و اینکه چگونه عاشق این زیبایی هستی و تمام ساحل بی انتها را تنهایی طی میکنم. شکستن امواج را، نه رعدهای هولناک شمرده را شنیدم... شنیدم... شنیدم همانگونه که من و تو یکبار یکنواختی شان را شنیدیم... شنیدیم... شنیدیم! اطرافم پژواک ریگهای روان بود. آن طرف ترم نقره های سرد و براق دریا. ما دو نفر یلدای عمر را طی خواهیم کرد، پیش از آنکه تو آن صدا را دوباره با من بشنوی...

حمید رضا آذرنگ
دیدگاه ها (۱)

به تو نمیرسم حتی اگر ساعتم را به وقت چشمهایت تنظیم کنم. حتی ...

می خواهم فراموش کنم تمام اتفاق هایی را که هیچ وقت نیفتادند. ...

باد که می وزد تو را مثل شال دور خاطره هایم می پیچم. من که می...

چه خوب است در شب میلاد شما خوشحال بودن. چه خوب است در شب میل...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط