می خواهم فراموش کنم تمام اتفاق هایی را که هیچ وقت نیفتادن
می خواهم فراموش کنم تمام اتفاق هایی را که هیچ وقت نیفتادند. تمام خاطراتی را که گوشه ی ذهنم خاک خوردند و انتظار آن اتفاق لعنتی را کشیدند. همان اتفاقی که باید می افتاد تا دست تو تمام این خاطره ها را از کنج ذهنم به واقعیت بکشد. می خواهم فراموش کنم خیابان هایی را که قرار بود با هم تا انتها برویم . تمام آن ایستگاهها مترویی که قرار بود منتظرت بمانم. گاهی چقدر محال مشوی. به اندازه ای که دیگر فکرت هم به ذهنم نمی رسد. می خواهم فراموشت کنم اما .... اسمت هم یادم نمی آید. فقط به نظرم آشنایی. همان آشنایی که تمام افسانه هایم را پر کرده اما اتفاق نیفتادند. حاضرم شرط ببندم که فکر تو به ذهن هیچ کس نمیرسید. با این حال نمیدانم چطور به ذهن من خطور کرد. تو دست نیافتنی ترین اتفاقی هستی که حتی در یک قدمی ات هم نباید امیدی به وقوعت داشت. راستی اسمت چه بود؟! رویای دست نیافتنی من!
- ۱.۹k
- ۲۶ مرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط