shadows murderer:قاتل سایه ها
shadows murderer:قاتل سایه ها
part:۲۲
لیسا: ولی من دارم قیافه ی تورو میکشم
جونگ کوک: واد فاخ این کجاش شبیه منه؟
لیسا: این شبیه تو نیست خود تویی
جونگ کوک: دختره ی رو مخ
"در میزنن"
جونگ کوک: یعنی کیه؟
لیسا: نمیدونم...(بلند میشه) میرم درو باز کنم همینجا بمون و از جات تکون نخور
لیسا میره سمت درو با تردید بازش میکنه.
لیسا: جنی اونی تویی؟
جنی: چته چرا جا خوردی؟
لیسا: منظورت چیه؟ (مضطرب)
جنی: بیخیال...برو کنار میخوام بیام داخل
لیسا بلافاصله جلوی جنی رو میگیره و با صدای لرزون میگه: چیزه...خونه یکم بهم ریختس
جنی: تو چته لیسا؟ داری چی رو مخفی میکنی؟
لیسا: چی رو مخفی میکنم؟ مگه من چیزیم دارم که ازت مخفی کنم؟
جنی: پس برو کنار
جنی لیسا رو کنار میزنه و وارد خونه میشه.
جنی: اینجا که از حساب بانکی منم تمیز تره (میشینه روی کاناپه)
"داخل اتاق لیسا"
الان بهترین فرصت برای جونگ کوک بود. برای اینکه نقشش رو عملی کنه، پس اول سراغ کمد لیسا رفت و مشغول گشتن شد. باید هرجور شده اون لعنتیو پیدا میکرد.
جونگ کوک: کجا گذاشتیش لعنتی؟
مشغول گشتن بود که چشمش به گوشه فرش میوفته.
"پیش جنی و لیسا"
لیسا: چخبر از پرونده ی جی کی؟
جنی: اههه تمام دیشب رو داشتم روش کار میکردم ولی حتی کوچک ترین نتیجه ای به دست نیاوردم (کلافه)
جنی: اون لعنتی درست شبیه یه شبح میمونه
لیسا: چطوره بیخیال پرونده بشی؟
جنی: چی داری میگی؟ دیوونه شدی؟
لیسا: جنی این پرونده مثل بقیه پرونده هایی که حلشون کردی نیست. اون سه نفرو به قتل رسونده بدون اینکه کوچکترین اثری از خودش بجا بزاره...اگه تو قربانی بعدیش باشی چی؟
جنی: اگه از این میترسیدم هیچ وقت افسر پلیس نمیشدم
لیسا: جنی لطفا...جی کی بی رحمه اون احساس نداره اینو بفهم...نمیخوام وارد این بازی بشی
برای جنی عجیب بود، لیسا همیشه تشویقش میکرد که جلو بره اما حالا خودش داشت جلوش رو میگرفت و عجیب تر از همه جوری رفتار میکرد که انگار جی کی رو میشناسه.
جنی: منظورت از بازی چیه؟ (تعجب)
#فیک
#ایتزی #مامامو #بی_تی_اس #بلک_پینک #اکسو #ایستریکیدز #استرو #بی_تی_بی #اسمر_فود #بی_ال #مد_گل #مدگل #پریسا #سرنا #کیوت #جین #جیمین #تیهونگ #جونگ_کوک #نامجون #شوگا #رزی #لیسا #جنی #جیسو #چانویول #دی_و #موکبانگ #السا #انا #شاد #خنده #مستر #جهیزیه
part:۲۲
لیسا: ولی من دارم قیافه ی تورو میکشم
جونگ کوک: واد فاخ این کجاش شبیه منه؟
لیسا: این شبیه تو نیست خود تویی
جونگ کوک: دختره ی رو مخ
"در میزنن"
جونگ کوک: یعنی کیه؟
لیسا: نمیدونم...(بلند میشه) میرم درو باز کنم همینجا بمون و از جات تکون نخور
لیسا میره سمت درو با تردید بازش میکنه.
لیسا: جنی اونی تویی؟
جنی: چته چرا جا خوردی؟
لیسا: منظورت چیه؟ (مضطرب)
جنی: بیخیال...برو کنار میخوام بیام داخل
لیسا بلافاصله جلوی جنی رو میگیره و با صدای لرزون میگه: چیزه...خونه یکم بهم ریختس
جنی: تو چته لیسا؟ داری چی رو مخفی میکنی؟
لیسا: چی رو مخفی میکنم؟ مگه من چیزیم دارم که ازت مخفی کنم؟
جنی: پس برو کنار
جنی لیسا رو کنار میزنه و وارد خونه میشه.
جنی: اینجا که از حساب بانکی منم تمیز تره (میشینه روی کاناپه)
"داخل اتاق لیسا"
الان بهترین فرصت برای جونگ کوک بود. برای اینکه نقشش رو عملی کنه، پس اول سراغ کمد لیسا رفت و مشغول گشتن شد. باید هرجور شده اون لعنتیو پیدا میکرد.
جونگ کوک: کجا گذاشتیش لعنتی؟
مشغول گشتن بود که چشمش به گوشه فرش میوفته.
"پیش جنی و لیسا"
لیسا: چخبر از پرونده ی جی کی؟
جنی: اههه تمام دیشب رو داشتم روش کار میکردم ولی حتی کوچک ترین نتیجه ای به دست نیاوردم (کلافه)
جنی: اون لعنتی درست شبیه یه شبح میمونه
لیسا: چطوره بیخیال پرونده بشی؟
جنی: چی داری میگی؟ دیوونه شدی؟
لیسا: جنی این پرونده مثل بقیه پرونده هایی که حلشون کردی نیست. اون سه نفرو به قتل رسونده بدون اینکه کوچکترین اثری از خودش بجا بزاره...اگه تو قربانی بعدیش باشی چی؟
جنی: اگه از این میترسیدم هیچ وقت افسر پلیس نمیشدم
لیسا: جنی لطفا...جی کی بی رحمه اون احساس نداره اینو بفهم...نمیخوام وارد این بازی بشی
برای جنی عجیب بود، لیسا همیشه تشویقش میکرد که جلو بره اما حالا خودش داشت جلوش رو میگرفت و عجیب تر از همه جوری رفتار میکرد که انگار جی کی رو میشناسه.
جنی: منظورت از بازی چیه؟ (تعجب)
#فیک
#ایتزی #مامامو #بی_تی_اس #بلک_پینک #اکسو #ایستریکیدز #استرو #بی_تی_بی #اسمر_فود #بی_ال #مد_گل #مدگل #پریسا #سرنا #کیوت #جین #جیمین #تیهونگ #جونگ_کوک #نامجون #شوگا #رزی #لیسا #جنی #جیسو #چانویول #دی_و #موکبانگ #السا #انا #شاد #خنده #مستر #جهیزیه
۱۰.۵k
۰۴ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.