پارت سوم فیک عشق زوری :
پارت سوم فیک عشق زوری :
+ باید از خونه دور میشدم و خودکشی میکردم
من تحمل اینو نداشتم ، دیگه واقعا برام سخت بود
پس تصمیم گرفتم که برم لب پرتگاه و خودمو پرت کنم پایین
ولی گفتم شاید نمیرم و زنده بمونم و فلج شم
پس به قرص فکر کردم
رفتم چند تا از داروخانه گرفتم و خوردم و بعدش هم که سیاهی
با یه احساس سردرد و حالت تهوع چشمام رو باز کردم
چی ؟
من زنده موندم؟
ولی باید مرده باشم
چرا توی بیمارستانم ، کی منو آورده اینجا ؟
کسی منو دیده
که دیدم خانوادم توی اتاقن
+ حتی نمیزارین بمیرم
م.ا: دخترم قشنگم تو نباید بمیری ، من خیلی نگرانم ( گریه )
+ شما خانواده من نیستین بهم نگین دخترم
ب.ا: ببین ات باید ازدواج کنی ، میدونم سخته ولی مرد خیلی خوبیه عاشقش میشی
+ ببخشید ولی من مثل شما برده پول نیستم
که اولین بار بابا زد تو دهنم
و من دیگه جواب حرفاشون رو ندادم و نگاه توی صورتاشون نکردم
گذشت و من حالم خوب شد و بعد منو مستقیم به خونه اون مرد بردن
درسته ازش متنفرم بودم ولی خونه نبود که عمارت بود
میخواستم پیدا شم که در ماشین باز شد
و چمدونم رو برای برداشتن
.بفرمایید تو خانم ، من براتون میارم
خیلی حس عجیبی نداد ، من توی خونه بابام هم از این خدمتکار ها داشتم ، آدم بی ارزشی نبودم
+ ممنون ولی خودم میارم، دوست ندارم کسی وسایلم رو بیاره ، توش شکستنی هست
. مراقبم خانم بفرمایید
+ پس مواظب باش
. چشم
رفتم توی خونه که قیافه نحسش رو دیدم از اون قیافه ای که آدم دلش میخواد بزنتش
- اومدی
سلام من جین هستم و تو وقتی که من رو دوست داشته باشی ، باهام ازدواج میکنی
+ سلام ، برام مهم نیست کی هستی ،من تا آخر عمر ازت متنفرم میمونم
و به تو چه که من کی هستم
- مرسی منم از دیدنت خوشبختم
چه صدای قشنگی داری
ازش حالم بهم میخورد پس رفتم طبقه بالا و در یه اتاقی که خالی بود رو باز کردم و رفتم توش و درو قفل کردم
چرا من ؟
بین اینهمه دختر من؟
چرا اینقدر بدبختم؟
یعنی شانس ندارم که
یهو صدای در اومد
- ات اینجایی ؟
اینجا اتاق تو نیست انباریه
بیا بیرون بریم توی اتاقت
+ میخوام تنها باشم
- بیا بیرون اونجا کثیفه
+ به تو چه
- بیا بیرون ات من با اینکارات عصبانی نمیشم
خیلی هم آدم صبوریم پس تا وقتی بیای بیرون منتظرت میمونم
اه لعنتی ول کن نبود
رفتم بیرون
+ اتاقم کجاست ؟
- اتاق جدا داری
من نمیخوام بهت سخت بگیرم پس برو توی اون اتاق رو به رو
ولی باید با هم حرف بزنیم
+ حرفی باهات ندارم
- مهمه، اگر گوش ندی خودت ضرر میکنی
+ باشه ، برو
ساعت پنج میتونی بیای باهام حرف بزنی
-( خنده ریز ) باشه عزیزم
+ دیگه منو اینجوری صدا نکن وگرنه دیگه صدام رو نمیشنوی
- باشه
+ باید از خونه دور میشدم و خودکشی میکردم
من تحمل اینو نداشتم ، دیگه واقعا برام سخت بود
پس تصمیم گرفتم که برم لب پرتگاه و خودمو پرت کنم پایین
ولی گفتم شاید نمیرم و زنده بمونم و فلج شم
پس به قرص فکر کردم
رفتم چند تا از داروخانه گرفتم و خوردم و بعدش هم که سیاهی
با یه احساس سردرد و حالت تهوع چشمام رو باز کردم
چی ؟
من زنده موندم؟
ولی باید مرده باشم
چرا توی بیمارستانم ، کی منو آورده اینجا ؟
کسی منو دیده
که دیدم خانوادم توی اتاقن
+ حتی نمیزارین بمیرم
م.ا: دخترم قشنگم تو نباید بمیری ، من خیلی نگرانم ( گریه )
+ شما خانواده من نیستین بهم نگین دخترم
ب.ا: ببین ات باید ازدواج کنی ، میدونم سخته ولی مرد خیلی خوبیه عاشقش میشی
+ ببخشید ولی من مثل شما برده پول نیستم
که اولین بار بابا زد تو دهنم
و من دیگه جواب حرفاشون رو ندادم و نگاه توی صورتاشون نکردم
گذشت و من حالم خوب شد و بعد منو مستقیم به خونه اون مرد بردن
درسته ازش متنفرم بودم ولی خونه نبود که عمارت بود
میخواستم پیدا شم که در ماشین باز شد
و چمدونم رو برای برداشتن
.بفرمایید تو خانم ، من براتون میارم
خیلی حس عجیبی نداد ، من توی خونه بابام هم از این خدمتکار ها داشتم ، آدم بی ارزشی نبودم
+ ممنون ولی خودم میارم، دوست ندارم کسی وسایلم رو بیاره ، توش شکستنی هست
. مراقبم خانم بفرمایید
+ پس مواظب باش
. چشم
رفتم توی خونه که قیافه نحسش رو دیدم از اون قیافه ای که آدم دلش میخواد بزنتش
- اومدی
سلام من جین هستم و تو وقتی که من رو دوست داشته باشی ، باهام ازدواج میکنی
+ سلام ، برام مهم نیست کی هستی ،من تا آخر عمر ازت متنفرم میمونم
و به تو چه که من کی هستم
- مرسی منم از دیدنت خوشبختم
چه صدای قشنگی داری
ازش حالم بهم میخورد پس رفتم طبقه بالا و در یه اتاقی که خالی بود رو باز کردم و رفتم توش و درو قفل کردم
چرا من ؟
بین اینهمه دختر من؟
چرا اینقدر بدبختم؟
یعنی شانس ندارم که
یهو صدای در اومد
- ات اینجایی ؟
اینجا اتاق تو نیست انباریه
بیا بیرون بریم توی اتاقت
+ میخوام تنها باشم
- بیا بیرون اونجا کثیفه
+ به تو چه
- بیا بیرون ات من با اینکارات عصبانی نمیشم
خیلی هم آدم صبوریم پس تا وقتی بیای بیرون منتظرت میمونم
اه لعنتی ول کن نبود
رفتم بیرون
+ اتاقم کجاست ؟
- اتاق جدا داری
من نمیخوام بهت سخت بگیرم پس برو توی اون اتاق رو به رو
ولی باید با هم حرف بزنیم
+ حرفی باهات ندارم
- مهمه، اگر گوش ندی خودت ضرر میکنی
+ باشه ، برو
ساعت پنج میتونی بیای باهام حرف بزنی
-( خنده ریز ) باشه عزیزم
+ دیگه منو اینجوری صدا نکن وگرنه دیگه صدام رو نمیشنوی
- باشه
۶.۱k
۱۳ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.