black flower(p,63)
black flower(p,63)
کیونگسو: اگه زنده باشه میاد.....
با بی تفاوتی به تهیون که یه پوزخند تمسخر آمیز روی لب هاش داشت نگاه کرد .
تهیون: خوش به حال تهیونگ چه دوست خوبی داره اصلا ازش سو استفاده نمی کنه و پشتش حرف نمی زنه.... پسر بیچاره.... از بس نگرانشه داره پس میفته...
کیونگسو لحن دختر رو تقلید کرد.
کیونگسو: خوش به حال تهیونگ... چه دوست دختر خوبی داره اصلا با پسرای دیگه لاس نمیزنه و نمی خوابه فقط به دوست پسرش وفاداره...
و ابروهاش رو برای تهیون بالا انداخت.
هر دوشون خیلی خوب میدونستند که دوست و دوست دختر خوبی برای اون پسر نیستند و فقط به خاطر منافع شخصی شون نزدیکش موندند اما نمی تونستند نفرتشون رو از هم پنهان کنن.
با اومدن استاد کانگ ، به بحثشون خاتمه دادند.
استاد کانگ روی صندلی پشت میزش نشست و با صدای خشدارش بی وقفه شروع به درس دادن کرد.
اگه تهیونگ سر کلاس حاضر بود، تک تک سوالایی که استاد می پرسید رو جواب میداد و با یه پوزخند از بالا به بقیه نگاه می کرد و فخر می فروخت.
اما جای خالیش با یک امگا پر شده بود.
امگا (تهیونگ) بعضی از سوال ها رو جواب میداد و نکات رو توی دفترش یادداشت می کرد.
کیونگسو به مغزش فشار آورد اما اون امگا رو تا به حال ندیده بود. شاید یه دانشجوی انتقالی بود.
عالی شد یه خرخون واقعی شبیه تهیونگ
کیونگسو: اگه زنده باشه میاد.....
با بی تفاوتی به تهیون که یه پوزخند تمسخر آمیز روی لب هاش داشت نگاه کرد .
تهیون: خوش به حال تهیونگ چه دوست خوبی داره اصلا ازش سو استفاده نمی کنه و پشتش حرف نمی زنه.... پسر بیچاره.... از بس نگرانشه داره پس میفته...
کیونگسو لحن دختر رو تقلید کرد.
کیونگسو: خوش به حال تهیونگ... چه دوست دختر خوبی داره اصلا با پسرای دیگه لاس نمیزنه و نمی خوابه فقط به دوست پسرش وفاداره...
و ابروهاش رو برای تهیون بالا انداخت.
هر دوشون خیلی خوب میدونستند که دوست و دوست دختر خوبی برای اون پسر نیستند و فقط به خاطر منافع شخصی شون نزدیکش موندند اما نمی تونستند نفرتشون رو از هم پنهان کنن.
با اومدن استاد کانگ ، به بحثشون خاتمه دادند.
استاد کانگ روی صندلی پشت میزش نشست و با صدای خشدارش بی وقفه شروع به درس دادن کرد.
اگه تهیونگ سر کلاس حاضر بود، تک تک سوالایی که استاد می پرسید رو جواب میداد و با یه پوزخند از بالا به بقیه نگاه می کرد و فخر می فروخت.
اما جای خالیش با یک امگا پر شده بود.
امگا (تهیونگ) بعضی از سوال ها رو جواب میداد و نکات رو توی دفترش یادداشت می کرد.
کیونگسو به مغزش فشار آورد اما اون امگا رو تا به حال ندیده بود. شاید یه دانشجوی انتقالی بود.
عالی شد یه خرخون واقعی شبیه تهیونگ
- ۶.۹k
- ۱۷ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط