شیر قهوه
𓇼 ⋆.˚ 𓆉 𓆝 𓆡⋆.˚ 𓇼
شیر قهوه
پارت سه
بعد غذا همگی رفتن خوابیدن ولی من موندم و سریال زیبای حقیقی رو داشتم نگاه میکردم با جین
جین یک جاهاش احساسی میشد میخندید منو ناز میکرد بغلم میکرد ولی من اونو به عنوان داداش میدیم [ د آخه یونا ی حسابی]
آخرین قسمتم تموم شد و رفتیم هردومون توی اتاقمون
.....فردا......
اونا میخواستن برن کمپانی منم باهاشون رفتم
منیجر اونا رو برد تمرین کنن
م = منیجر
ی : میگم ما سالن اسکیت روی یخ داریم؟
م : بله
و راهنماییش کرد
وقتی رفت زود کفششو پوشید و رفت تو همینجوری که داشت تمرین های سخت میکرد آهنگ نامبر وان گرل رو خوندم نمیدونم چرا بغض داشتم وقتی تموم شد وایستادم یکم نفس بگیرم صدای دست زدن اومد برگام ریخت دیدم منیجر و مدیرعامل و اعضا داشتن بهم نگاه میکردن
ی : ادامه بدم؟
همه : آرههههههههه ( حتی مدیرعامل )
بعد همونجوری که داشتم اسکیت میکردم چون ژیمناستیک کار بودم خواستم چرخ و فلک رو وقتی سرعت میگیرم بزنم و آهنگ راکستار رو داشتم میخواندم ولی صدام بکم هم خش نداشت دریم هم خوندم و اومدم بیرون از پیست
م : ببخشید میشه یکم از خودتون و ورزش هایی که میرید بگین ؟
ی : بله، من پارک یونا هستم ( آجی جیمین نی) وکیل و قاضی هستم ( نباید کاراگاهیش لو بره ) ورزش های والیبال و شنا و ژیمناستیک و اسکیت هم روی یخ هم عادی رو بلدم و زبان های مختلف رو بلدم
م : خوب میتونین آیدل ما شید؟ میتونین بشین
ی : اوه نه ممنونم واقعا چیز خوبی بود ولی ممنون
م : اوه اوکی
.... ویو جین ....
غرق یونا بودم چقدر این دختر خوبه همه چی بلده صداش همه چیش بی نقصهباید بهش تا کره هست بخاطر اون شکایت نزدیک تر شم
ج : یونااااااا عالییییییییی بودیییییییییی
ی : دروغ نگو
اعضا : بخدا فوق العاده بودی
ش : فقط چرا بغض داشتی؟
یونا از اون نگاه های ترسناک کرد : نداشتم
ش : آهانننن اوکیهههههه
__________<_<_<_<_<_<__________
ادامه دارد
شیر قهوه
پارت سه
بعد غذا همگی رفتن خوابیدن ولی من موندم و سریال زیبای حقیقی رو داشتم نگاه میکردم با جین
جین یک جاهاش احساسی میشد میخندید منو ناز میکرد بغلم میکرد ولی من اونو به عنوان داداش میدیم [ د آخه یونا ی حسابی]
آخرین قسمتم تموم شد و رفتیم هردومون توی اتاقمون
.....فردا......
اونا میخواستن برن کمپانی منم باهاشون رفتم
منیجر اونا رو برد تمرین کنن
م = منیجر
ی : میگم ما سالن اسکیت روی یخ داریم؟
م : بله
و راهنماییش کرد
وقتی رفت زود کفششو پوشید و رفت تو همینجوری که داشت تمرین های سخت میکرد آهنگ نامبر وان گرل رو خوندم نمیدونم چرا بغض داشتم وقتی تموم شد وایستادم یکم نفس بگیرم صدای دست زدن اومد برگام ریخت دیدم منیجر و مدیرعامل و اعضا داشتن بهم نگاه میکردن
ی : ادامه بدم؟
همه : آرههههههههه ( حتی مدیرعامل )
بعد همونجوری که داشتم اسکیت میکردم چون ژیمناستیک کار بودم خواستم چرخ و فلک رو وقتی سرعت میگیرم بزنم و آهنگ راکستار رو داشتم میخواندم ولی صدام بکم هم خش نداشت دریم هم خوندم و اومدم بیرون از پیست
م : ببخشید میشه یکم از خودتون و ورزش هایی که میرید بگین ؟
ی : بله، من پارک یونا هستم ( آجی جیمین نی) وکیل و قاضی هستم ( نباید کاراگاهیش لو بره ) ورزش های والیبال و شنا و ژیمناستیک و اسکیت هم روی یخ هم عادی رو بلدم و زبان های مختلف رو بلدم
م : خوب میتونین آیدل ما شید؟ میتونین بشین
ی : اوه نه ممنونم واقعا چیز خوبی بود ولی ممنون
م : اوه اوکی
.... ویو جین ....
غرق یونا بودم چقدر این دختر خوبه همه چی بلده صداش همه چیش بی نقصهباید بهش تا کره هست بخاطر اون شکایت نزدیک تر شم
ج : یونااااااا عالییییییییی بودیییییییییی
ی : دروغ نگو
اعضا : بخدا فوق العاده بودی
ش : فقط چرا بغض داشتی؟
یونا از اون نگاه های ترسناک کرد : نداشتم
ش : آهانننن اوکیهههههه
__________<_<_<_<_<_<__________
ادامه دارد
- ۴.۵k
- ۰۳ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط