بنشین شعر بگویم نفست تازه شود
بنشین شعر بگویم نفست تازه شود
غزلی ناب بگویم که غمت تازه شود
بنشین عصر غم و صحبت بی حوصلگیست
کمی از عشق بگویم ،هوست تازه شود
دل به رفتن نسپار چاره ما رفتن نیست
من تو را باز نویسم ،ثمرت تازه شود
پشت این در همگی وحشی و خونخوار و بدند
تو بمان شعر بنوش و جگرت تازشود
شاید از قصه تکراری کمی دلگیری
قول من شعر جدیدیست،تنت تازه شود
به خدا راه خراب است ،، بمان بامن باش
بنشین شعر بگویم که دلت تازه شود
غزلی ناب بگویم که غمت تازه شود
بنشین عصر غم و صحبت بی حوصلگیست
کمی از عشق بگویم ،هوست تازه شود
دل به رفتن نسپار چاره ما رفتن نیست
من تو را باز نویسم ،ثمرت تازه شود
پشت این در همگی وحشی و خونخوار و بدند
تو بمان شعر بنوش و جگرت تازشود
شاید از قصه تکراری کمی دلگیری
قول من شعر جدیدیست،تنت تازه شود
به خدا راه خراب است ،، بمان بامن باش
بنشین شعر بگویم که دلت تازه شود
۵۳۱
۳۱ شهریور ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.