نگرانِ حرفِ مردم اگر نبودیم...مسیرِ زندگیمان طورِ دیگری ر
نگرانِ حرفِ مردم اگر نبودیم...مسیرِ زندگیمان طورِ دیگری رقم می خورد...
دوست داشتن هایمان را راحت تر جار می زدیم...
لباسی را بر تن می کردیم که سلیقه ی واقعیمان بود
آرایشی میکردیم که دوست داشتیم...
دلمان که میگرفت،مهم نبود کجا بودیم،
بی دغدغه اشک می ریختیم...
صدای خنده هایمان تا آسمانِ هفتم می رفت
با پدر و مادرمان دوست بودیم...
حرفِ یکدیگر را می خواندیم...
نگرانِ حرفِ مردم اگر نبودیم،...
خودمان برای خودمان چهارچوب تعریف می کردیم
روابطمان را نظم میدادیم
دخترها و پسرهایمان،
حد و مرزِ خودشان را میشناختند
نیمی از دوست داشتن هایمان،
به ازدواج منجر میشد
نگرانِ حرفِ مردمیم اما
که چگونه رفتار کنیم ...
که مبادا پشتِ سرمان حرف بزنند...
که مبادا از چشمشان بیفتیم..
که مبادا قطع شود روابط خانوادگی مان
ما در دورانی هستیم...
که نه برای خودمان...
برای مردم زندگی می کنیم!
دوست داشتن هایمان را راحت تر جار می زدیم...
لباسی را بر تن می کردیم که سلیقه ی واقعیمان بود
آرایشی میکردیم که دوست داشتیم...
دلمان که میگرفت،مهم نبود کجا بودیم،
بی دغدغه اشک می ریختیم...
صدای خنده هایمان تا آسمانِ هفتم می رفت
با پدر و مادرمان دوست بودیم...
حرفِ یکدیگر را می خواندیم...
نگرانِ حرفِ مردم اگر نبودیم،...
خودمان برای خودمان چهارچوب تعریف می کردیم
روابطمان را نظم میدادیم
دخترها و پسرهایمان،
حد و مرزِ خودشان را میشناختند
نیمی از دوست داشتن هایمان،
به ازدواج منجر میشد
نگرانِ حرفِ مردمیم اما
که چگونه رفتار کنیم ...
که مبادا پشتِ سرمان حرف بزنند...
که مبادا از چشمشان بیفتیم..
که مبادا قطع شود روابط خانوادگی مان
ما در دورانی هستیم...
که نه برای خودمان...
برای مردم زندگی می کنیم!
۲.۲k
۰۹ مهر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.