گیرم که صحرا مال من باشد

گیرم که صحرا مال من باشد
امواج دریا مال من باشد

گیرم که پرواز پرستوها
در بی‌کران‌ها مال من باشد

گیرم که آواز قناری‌ها
در باغ تنها مال من باشد

یک دست ماه و دیگری خورشید
خاک زمین پامال من باشد

یا فرض کن هرجور می‌خواهم
امروز و فردا مال من باشد

اصلاَ تصور کن که غیر از تو
هر چیز و هرجا مال من باشد...

این داشتن‌ها عین ناداری ست
گر ملک دارا مال من باشد

می‌خواهم از دنیا بدارم دست
دست تو اما مال من باشد

وقتی تو باشی از تو سرشارم
انگار دنیا مال من باشد!

محمدرضا ترکی
دیدگاه ها (۱)

نمیدانم چه میخواهم بگویم زبانم در دهان باز بسته است در تنگ ق...

همیشه نباید حرف زدگاه باید سکوت کردحرف دل که گفتنی نیست !!با...

نیمه جانی بر کفکوله باری بر دوشمقصدی بی پایانقرن ها پشت افقس...

+ تجملات هیچ‌وقت جاذبه‌ای برایم نداشت؛ چیزهای ساده را دوست د...

پارت ۸

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط