وی اتاق خواب بچه یک پری دارد

وی اتاق ِ خواب ِ بچّه یک پری دارد↓
با دست های خونی اش این چیز کوچک را...

[این بچّه غیر از گریه راه دیگری دارد؟]


پشت همین دیوارها بی فکر خوابیده
در خواب های مخفی اش نامادری دارد↓
انگشت های خونی اش را تند می شوید

[لطفا بگو این چاردیواری دری دارد؟]



نه! هیچ راهی، ارتباطی نیست با بیرون
شب حالت ِ گیج و تهوّع آوری دارد
دارد تلو... دارد تلو... لو/ می دهد خود را
با دست های خیس ِ خونش یک پری دارد...

نامادری در خواب هایش گریه سرداده
حتما برای خود دلیل بهتری دارد



[این شعر مغز بچّه ای بوده ست که شاید
یک جفت چشم کوچک و خاکستری دارد]


فاطمه اختصاری
۲۲:۲۳
دیدگاه ها (۴)

به بالشت سر ِ خود را فرو کنی تا صبحولی نخوابی و کابوس ها ولت...

هر چیز بجز اسمت از حافظه ام تُف شدتا حال مرا دیدند سیگار تعا...

...و شب که خسته تر از خواب ِ چشم هام شدهشروع می شوم از «جمعه...

دهان ِ وا شده ی ماهیکه گیر کرده به قلّاب و بدون دلهره از بیر...

part 5

چپتر ۱۰ _ سقوط سایهسال ها از روزی که باربارا دوباره به دنیا ...

# اسیر _ ارباب PART_ 1 راوی: لرزان و گریان گوشه ای کز کرده ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط