my mafia
my mafia
p.¹⁷
•پرش زمانی به فردا صبح•
ویو ات
( با برخورد نور خورشید به صورتم چشمام رو باز کردم اطراف رو نگاه کردم بعد چند ثانیه بلند شدم به ساعت نگاه کردم ساعت ⁶:³⁰ دقیقه بود از رو تخت بلند شدم و حموم بعد چند مین از حموم اومدم بیرون آب موهام رو گرفتم و با سشوار خشک کردم و شونه زدم لباسم رو پوشیدم و رفتم پایین تا صبحانه بخورم از رو پله داشتم میرفتم پایین که یهو پام پیچ خورد و تعادلم رو از دست دادم منتظر این بود که با زمین برخورد کنم اما یهو حس کردم افتادم تو بغل یکی چشمام رو باز کردم اون چان یول بود )( چیه ؟•-• فکر کردی جانگ کوک بود زرشکک😂)
* رئیس حالتون خوبه ؟
- او اره خوبم ممنون
* انجام وظيفه بود
- چیزی شده تو هیچ وقت این موقع روز نمیای
* بله اسلحه هایی که جناب لئو برامون از ایتالیا فرستاده بودن قلابیه و خود لئو ناپدید شده
- چییییی ( داد ، همه خدمت کارا برگشتن نگا کردن ) بهتره تو اتاق کارم درموردش صحبت کنیم ( رفتن تو اتاق کار ات )
- دقیق چیشده مگه موقعه تحویل اسلحه چک نکردن که فیکه یا اصل ؟ ( عصبی)( اسلحه ها کیک بودن واگعی نبودن 😀)
* ببخشید رئیس ، باید خودم میرفتم
- یعنی اون بی مصرفا حتی کار به این سادگی رو هم نمیتونن درس انجام بدن ؟؟؟؟ هوففف به کای ( هکر باند ات ) بگو هرچه زود تر رد اون عو/ضی رو بزنه
* چشم رئیس
- میتونی بری
* پس از خدمتتون مرخص میشم ( رفت
ویو ات
( این بی مصرفا حتی یه کار به این سادگی هم نمیتونن انجام بدنن هوفففف اول صبحی میر/ینن تو عصاب ادم ، از اتاق کارم اومدم بیرون خیلی گشنم بود رفتم سر میز دیدم میز رو چیدن نشستم و شروع کردم به خوردن بعد چند مین که غذا خوردنم تموم شد بلند شدم و رفتم تو اتاقم بهتره یه سر برم به بار اسلحه و خودم چک کنم آماده شدم و یکم آرایش کردم موهام رو باز گزاشتم )
.......ادامه دارد...........
p.¹⁷
•پرش زمانی به فردا صبح•
ویو ات
( با برخورد نور خورشید به صورتم چشمام رو باز کردم اطراف رو نگاه کردم بعد چند ثانیه بلند شدم به ساعت نگاه کردم ساعت ⁶:³⁰ دقیقه بود از رو تخت بلند شدم و حموم بعد چند مین از حموم اومدم بیرون آب موهام رو گرفتم و با سشوار خشک کردم و شونه زدم لباسم رو پوشیدم و رفتم پایین تا صبحانه بخورم از رو پله داشتم میرفتم پایین که یهو پام پیچ خورد و تعادلم رو از دست دادم منتظر این بود که با زمین برخورد کنم اما یهو حس کردم افتادم تو بغل یکی چشمام رو باز کردم اون چان یول بود )( چیه ؟•-• فکر کردی جانگ کوک بود زرشکک😂)
* رئیس حالتون خوبه ؟
- او اره خوبم ممنون
* انجام وظيفه بود
- چیزی شده تو هیچ وقت این موقع روز نمیای
* بله اسلحه هایی که جناب لئو برامون از ایتالیا فرستاده بودن قلابیه و خود لئو ناپدید شده
- چییییی ( داد ، همه خدمت کارا برگشتن نگا کردن ) بهتره تو اتاق کارم درموردش صحبت کنیم ( رفتن تو اتاق کار ات )
- دقیق چیشده مگه موقعه تحویل اسلحه چک نکردن که فیکه یا اصل ؟ ( عصبی)( اسلحه ها کیک بودن واگعی نبودن 😀)
* ببخشید رئیس ، باید خودم میرفتم
- یعنی اون بی مصرفا حتی کار به این سادگی رو هم نمیتونن درس انجام بدن ؟؟؟؟ هوففف به کای ( هکر باند ات ) بگو هرچه زود تر رد اون عو/ضی رو بزنه
* چشم رئیس
- میتونی بری
* پس از خدمتتون مرخص میشم ( رفت
ویو ات
( این بی مصرفا حتی یه کار به این سادگی هم نمیتونن انجام بدنن هوفففف اول صبحی میر/ینن تو عصاب ادم ، از اتاق کارم اومدم بیرون خیلی گشنم بود رفتم سر میز دیدم میز رو چیدن نشستم و شروع کردم به خوردن بعد چند مین که غذا خوردنم تموم شد بلند شدم و رفتم تو اتاقم بهتره یه سر برم به بار اسلحه و خودم چک کنم آماده شدم و یکم آرایش کردم موهام رو باز گزاشتم )
.......ادامه دارد...........
۷.۱k
۰۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.