پارت اخر

پارت 14 اخر
می خوره
من: چشم الان
رفتم تو اشپز خونه داشتم غذا می کشیدم امیر از پشت بقلم کرد
من: اگه دوستم داری نیاز نیست بقلم کنی بیا میز بچین
امیر: یکم رمانتیک نیستی بزن تو برجک ادم
دریا: بس چی می خواهی مامان برگرده بگه عزیزم عاشقتم ماچ ماچ چی فکر کردی
امیر: من از دست تو مامانت چیکار کنم هااا
الهام: برو
امیر: خواهر منی یادت رفت خواهر شوهر بازی کنی
الهام:دوره خواهر شوهرا گذشته برادر جان
من: بشنین باید بهتون چیزی بگم
یه ربع دارن نگام می کنن
دریا: بگو دیگه
من: چطوری بگم اخه ببینین منننن
امیر: تو چی
الهام:بارداره
امیر: چی
من: یکم دندون به جیگر بزاری می میری
امیر: جان من خدایا شکرت دعا هام مستجاب شد دریا بدو پاشو بریم
دریا: باشه الان
من: کجا
دریا و امیر باهم: نمی دونم
من: خنگین دیگه
همه خندیدیم
پشت هر سختی اسانی هست
دیدگاه ها (۰)

سلام ببخشید بچه ها این چند روز نبودم چند روزنه چند ماه دیگه ...

اغوشی سرژانر : غمگین ، عاشقانه ، شخصیت اول: سارا ، رایانشخص...

پارت 13اما ولش هرچی باشه الان خانواده دارمزندگی از نو شروع ش...

پارت12رفت نشست رو مبل که کنار پنجره بودمنو گذاشت رو پاش من: ...

پارت۳# ا.ت این چی میگه + ب...باور کن من اون نیستم #( چشم قره...

#شب_خاص Part 26اون کسی نبود ...

دوپارتی تهیونگات ویو:دست تهیونگ رو روی کمرم حس کردم بدون این...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط