رمان شروعی دوباره 《مقدمه》

مقدمه:
چشم باز کردم و به خودم اومدم
دیگه کنارم نبود
وقتی رفت زندگی بران دیگ معنایی نداشت
یادش بخیر
خاطراتی ک کنار هم و باهم ساختیم
حیف ک دیگه گذشته
دیگه از خودم،آدما،دنیا متنفر بودم
این دنیا رو بدون اون نمیخواستم
روز اولی ک دیدمش با همه برام فرق داشت
ساده بودم و این سادگی رو دوست نداشتم
اینکه هر نامردی بتونه منو رام کنه.....
دیدگاه ها (۰)

رمان شروعی دوباره 《پارت 1》

رمان شروعی دوباره 《پارت 2》

Wantons

😂😂

part22

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط