جزیره کشف نشده 🌴 پارت۲۸ 💚
ــ گایون؟؟؟؟
اومد. مطمئنم دوست خوبی برا لیندا میشه..........
ــ گفتی دوست میخوای اینم از دوستت.. از این به بعد گایون با لیندا خواهی بود همیشه.
گایون: چشم عالیجناب.
لیندا: واییی چقدر کیوتی؟؟
گایون: ممنون.
لیندا: با من رسمی حرف نزن بیا بریم اتاقم.
گایون: باشه.
بلند شدو رفت دست گایونو گرفت و رفتن بالا.. این منم فراموش کرد.. هی روزگار وفا نداریا. بلند شدم رو کاناپه نشستم. گوشیم افتاد زمین. خم شدم تا برش دارم. یه چیزی دیدم. برش داشتم انگشتر بود. برام آشنا میومد. حتما مال لینداس. خوشحال از اینکه میتونم انگشترو بهونه و روکش برای فضولیم کنم بلند شدم به سمت اتاقش رفتم. خواستم درو باز کنم که یادم اومد جایی شنیده بودم وقتی خواستی داخل اتاق دخترا بشی باید در بزنی. پس در زدم. اجازه ورود داد. درو باز کردمو رفتم داخل. رو تخت نشسته بودن. یهو نگام کرد. یا حضرت پشم اینا چرا اینقدر ترسناک شدن.............
لیندا: چیشده؟
ــ عه عه اینو آوردم بهتون بدم. افتاده بود زمین.
جلوش گرفتم. وقتی چشش بهش افتاد. مثل جت از دستم گرفت...........
لیندا: از کجا پیداش کردی؟
ــ رو زمین جلوی تلوزیون افتاده بود.
لیندا: آها ممنون.
ــ خب من میرم شما به کارتون برسید.
زود از اتاق زدم بیرون. خوب شد در زدما وگرنه اگه یهویی میدیمش سکته میزدم. این دخترا خیلی دیوونه هستن.
ـ✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾ـ
#جزیره_کشف_نشده #میراث_ابدی #میراث_ابدی۲ #آنتی_bts
اومد. مطمئنم دوست خوبی برا لیندا میشه..........
ــ گفتی دوست میخوای اینم از دوستت.. از این به بعد گایون با لیندا خواهی بود همیشه.
گایون: چشم عالیجناب.
لیندا: واییی چقدر کیوتی؟؟
گایون: ممنون.
لیندا: با من رسمی حرف نزن بیا بریم اتاقم.
گایون: باشه.
بلند شدو رفت دست گایونو گرفت و رفتن بالا.. این منم فراموش کرد.. هی روزگار وفا نداریا. بلند شدم رو کاناپه نشستم. گوشیم افتاد زمین. خم شدم تا برش دارم. یه چیزی دیدم. برش داشتم انگشتر بود. برام آشنا میومد. حتما مال لینداس. خوشحال از اینکه میتونم انگشترو بهونه و روکش برای فضولیم کنم بلند شدم به سمت اتاقش رفتم. خواستم درو باز کنم که یادم اومد جایی شنیده بودم وقتی خواستی داخل اتاق دخترا بشی باید در بزنی. پس در زدم. اجازه ورود داد. درو باز کردمو رفتم داخل. رو تخت نشسته بودن. یهو نگام کرد. یا حضرت پشم اینا چرا اینقدر ترسناک شدن.............
لیندا: چیشده؟
ــ عه عه اینو آوردم بهتون بدم. افتاده بود زمین.
جلوش گرفتم. وقتی چشش بهش افتاد. مثل جت از دستم گرفت...........
لیندا: از کجا پیداش کردی؟
ــ رو زمین جلوی تلوزیون افتاده بود.
لیندا: آها ممنون.
ــ خب من میرم شما به کارتون برسید.
زود از اتاق زدم بیرون. خوب شد در زدما وگرنه اگه یهویی میدیمش سکته میزدم. این دخترا خیلی دیوونه هستن.
ـ✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾ـ
#جزیره_کشف_نشده #میراث_ابدی #میراث_ابدی۲ #آنتی_bts
۱۶.۴k
۰۱ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.