عشق اغیشته به خون

عشق اغیشته به خون )
پارت ۱۰۲


شب سئول ساعت ۸ ..
گرم مربوط به نرم کننده را برداشت و مشغول چرب کردن دست هایش شد غرق افکار...جوری که بازم به یادش اومد .. ضربان قلبش بالا و بالا تر رفت .. ٫ نه نه هنوز خیلی زوده .. باید .. حال تهیونگو خوب کنم .. ولی چطوری .. از دوستم کمک بخواهم .. ولی اون قبول نمیکنه بره روانشناس.. امرا نمیره .. اوف ٫ تند از روی صندلی بلند شد تا حدی که درد وحشتناک ای روی شکمش دراز کشید .. کمرش را نیم نگهداشت و آروم دوباره سر جایش نشست .. .ای افکارش .. هنوزم درگیر بود تهیونگ هنوزم تو بالکن ایستاده بود .. مین جی بدون توجه به درد خودش سمت بالکن رفت .. نرسیده به در بازم درد اش گرفت بلافاصله دستش را روی در گذاشت .. تهیونگ سیگار در لابه لای لباش قرار داشت عمیق و آروم میکشید .. غمگین و بی احساس ..
انکار زمین تا آسمون فرق داری تهیونگ.. چیکار باید بکنم که درونت رو بکشم .. چطوری .. چطوری ؟ .. زمزمه کرد همای خودش ..
نیم رخش واقعا زیبا بود .. حتی کربات شلش و آستین های بالا زده اش ..
سمتش هجوم برد و اولین فکری که در سرش اومد را انجام داد .. دست هایش را دور شکم تهیونگ حلقه کرد و سرش را تکیه داد ..
تهیونگ اول شوکه شد ولی بعدش .. آروم ایستاد ..
مین جی : بازم که سیگار میکشی
تهیونگ: به تو چه .. بدون توجه به لحن تند شوهرش گفت : هوا سرده مریض میشی بریم تو .. ٫ چاره ای ندارم جز رفتار عاشقانه ٫
سیگار را لای زمین پرت کرد و حلقه دست مین جی را باز کرد و تند سمت خودش کشاند بین خود و ستون گیرش انداخت .. هر دو دستش را روی ستون گذاشت و محکم گفت : اگه سیگار نکشم تو سرگرمم می‌کنی ؟
ضربان قلب مین جی بالا رفت ولی ریلکس نگاهش کرد : معلومه .. بگو برات چیکار کنم .. تهیونگ خبیث خندید و آروم گفت : بازی ..
مین جی سرش را کج کرد و با لحن آروم حاصل از کیوتی گفت : من .. درد دارم ولی باشه
قند شیرینی تو دل تهیونگ آب شد تا حدی که متوجه نشد کی حمله ور شد به لب های دخترک .. محکم لبش را بوسید و دستش سمت پهلو مین جی رفت .. ولی مین جی چی؟ به حدی حالش خراب بود که دستش روی سینه تهیونگ گذاشته شد و کمی از خود دور اش نمود و دستش را روی دهانش گذاشت تخم ریزی کرد .. ولی این تهیونگ بود که عصبی نگاهش کرد مین جی تند تر گفت : ببخشید .. من .. یه کوچولو حالت تهوع دارم ..
تهیونگ اخم نکرد بلکه ریز خندید مین جی آروم دست تهیونگ را گرفت شاید ثانیه قشنگی برای حرف زدن بود
مین جی : تهیونگ یه سوال بپرسم
تهیونگ: بپرس
دیدگاه ها (۰)

عشق اغیشته به خون )پارت ۱۰۳مین جی با لحن لکنتی گفت : چرا .....

عشق اغیشته به خون )پارت ۱۰۴جان بار دیگری پتو را روی پاهای می...

عشق اغیشته به خون )پارت ۱۰۱مین جی گنگ پا روی آن یکی پا انداخ...

عشق اغیشته به خون )پارت ۱۰۰بغض غریبی چنگ زد به گلوش سرش را پ...

عشق اغیشته به خون )پارت ۱۹۵مین جی گنگ گفت : اینو ولش کن .. ت...

عشق اغیشته به خون )پارت ۱۷۰در خسوف شادی های از دست رفتهایستا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط