سیدعلی:
سیدعلی:
#ششم _تیرماه سال1360 در حالی که تنها شش روز از شهادت دکتر مصطفی چمران ، گذشته بود ، پروژه حذف رهبران اصلی جریان پیرو خط امام(ره) ، با انفجار بمب کار گذاشته شده در ضبط صوت قرار داده شده بر روی تریبون سخنرانی آیتالله خامنهای در مسجدجامع ابوذر تهران ، توسط سازمان مجاهدین خلق کلید خورد .
از ابتدا تا انتهای ماجرای #ترور حضرت آیتالله خامنهای در تیر ۱۳۶۰ از زبان محافظین و تیم پزشکان
«من همینطوری رفتم به ضبط یه سری بزنم !
کمی زیر و بمش را نگاه کردم و بعد ناخودآگاه جاشو عوض کردم ، گذاشتم سمت راست ، کنار میکروفن ، کمی با فاصلهتر از آقا !
یکدفعه میکروفن شروع کرد به سوت کشیدن ...
آقا برگشتن گفتن : این صدا را درست کنید یا اصلاً خاموش کنید .
منبریها این جور مواقع کمی عقب و جلو میشن تا بلکه صدا درست بشه !
من روبروی آقا ، کنار در شبستان وایساده بودم ، آقا کمی به عقب و سمت چپ رفتند که یکدفعه ...
یه صدای عجیبی توی شبستان پیچید .»
آیتالله خامنهای به پهلوی چپ روی زمین میافتد . همه فکر میکنند تیراندازی شده و روی زمین دراز میکشند . محافظها اسلحهشان را مسلح میکنند . و یکی از آنها به سمت آیتالله خامنهای میرود .
هرطور بود راه را باز کردیم و خودم برگشتم پشت تریبون ، ضبط صوت مثل یک دفتر ۴۰برگ از وسط باز شده بود . با ماژیک قرمز هم روی جدارهی داخلیاش نوشته بودند : "اولین عیدی گروه فرقان به جمهوری اسلامی"
اما مواضع قاطع و صریح آیتالله خامنهای از سویی ، و درگیرشدن منافقین با مردم طی چند روز گذشته از سوی دیگر ؛ باعث میشود هر اقدام تروریستی و خشونتآمیزی به پای منافقین نوشته شود . ترور مسجدجامع ابوذر نیز از این قاعده مستثنی نیست .
بیرون از مسجد ، در آغوش محافظ ، لحظاتی به هوش آمدند . سرشان را آوردند بالا ، اما زود سرشان افتاد . محافظها بلیزر سفید را انگار که ترمز نداشت ، با سرعتی غیر قابل تصور میراندند . در مسیر بیمارستان ، هر وقت به هوش میآمدند ، زیر لب زمزمهای میکردند ؛ شهادتین میگفتند . لبها و چشمها هم خیلی کم تکان میخوردند .
#سالروز_ترور_نافرجام_آقا
#سرت_سلامت_حضرت_آقا
#ششم _تیرماه سال1360 در حالی که تنها شش روز از شهادت دکتر مصطفی چمران ، گذشته بود ، پروژه حذف رهبران اصلی جریان پیرو خط امام(ره) ، با انفجار بمب کار گذاشته شده در ضبط صوت قرار داده شده بر روی تریبون سخنرانی آیتالله خامنهای در مسجدجامع ابوذر تهران ، توسط سازمان مجاهدین خلق کلید خورد .
از ابتدا تا انتهای ماجرای #ترور حضرت آیتالله خامنهای در تیر ۱۳۶۰ از زبان محافظین و تیم پزشکان
«من همینطوری رفتم به ضبط یه سری بزنم !
کمی زیر و بمش را نگاه کردم و بعد ناخودآگاه جاشو عوض کردم ، گذاشتم سمت راست ، کنار میکروفن ، کمی با فاصلهتر از آقا !
یکدفعه میکروفن شروع کرد به سوت کشیدن ...
آقا برگشتن گفتن : این صدا را درست کنید یا اصلاً خاموش کنید .
منبریها این جور مواقع کمی عقب و جلو میشن تا بلکه صدا درست بشه !
من روبروی آقا ، کنار در شبستان وایساده بودم ، آقا کمی به عقب و سمت چپ رفتند که یکدفعه ...
یه صدای عجیبی توی شبستان پیچید .»
آیتالله خامنهای به پهلوی چپ روی زمین میافتد . همه فکر میکنند تیراندازی شده و روی زمین دراز میکشند . محافظها اسلحهشان را مسلح میکنند . و یکی از آنها به سمت آیتالله خامنهای میرود .
هرطور بود راه را باز کردیم و خودم برگشتم پشت تریبون ، ضبط صوت مثل یک دفتر ۴۰برگ از وسط باز شده بود . با ماژیک قرمز هم روی جدارهی داخلیاش نوشته بودند : "اولین عیدی گروه فرقان به جمهوری اسلامی"
اما مواضع قاطع و صریح آیتالله خامنهای از سویی ، و درگیرشدن منافقین با مردم طی چند روز گذشته از سوی دیگر ؛ باعث میشود هر اقدام تروریستی و خشونتآمیزی به پای منافقین نوشته شود . ترور مسجدجامع ابوذر نیز از این قاعده مستثنی نیست .
بیرون از مسجد ، در آغوش محافظ ، لحظاتی به هوش آمدند . سرشان را آوردند بالا ، اما زود سرشان افتاد . محافظها بلیزر سفید را انگار که ترمز نداشت ، با سرعتی غیر قابل تصور میراندند . در مسیر بیمارستان ، هر وقت به هوش میآمدند ، زیر لب زمزمهای میکردند ؛ شهادتین میگفتند . لبها و چشمها هم خیلی کم تکان میخوردند .
#سالروز_ترور_نافرجام_آقا
#سرت_سلامت_حضرت_آقا
۳.۲k
۰۶ تیر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.