یه تصور

یِ-ه تصور
اونکه حواسشو میده به تو (چشمایه ی رویایی زانیار)
یکی دستشو گذاشت رو چشمام
_کیه؟....:|
+.....
_داداچ کار دارم دستتو بردار:|
+اَه گند کشیدی به احساساتم
_مگه تو ام احساس داری؟
برگشتم سمتش داشت اَدای گریه در میاورد
_هی هی جونگ کوک شی؟! یکی الآن میبینتومونا! هی جونگ کوک شی برام دردسر میشه ها!
ای خدااااا عجب غلطی کردما
رفتم نشستم رو پاش
_کوکی؟ کوکم؟دستتو ور دار ببینم!(الان یاد مهد کودک افتادم)
یدفعه نفهمیدم چیشد :|
که داشتم تو بغلش دست و پا میزدم:|
+دفعه آخرت باشه عاقاتو اذیت میکنی!
_چشم .... (ای چه لووس )
وضعیت خیطی بود
رو پاشو تو بلغش بودم
هر لحظه هم ممکن بود یکی بیاد تو:|
اعضا هم اخه روابط منو کوک و نمیدونستن:|
داشتم با یچیزی که معلوم نبود چیه -_-
تو بغل کوکی ور میرفتم که یدفعه کشیدمش
او اوع خیط کاشتم
کوکی داشت می خندید
زیپ سویشرتش بود
دو دستی زدم تو سرش
_بد بخت منحرف:| تو نباید لباس زیر سویشرتت بپوشی ؟ (الان فهمیدین لخت بود یا از پنها تو حلقتون کنم)
+ تو که بدت نمیاد ( کوکی منحرف میشود موهاهاها)
سرمو گرفت و به سینش چسپوند
+ این صدایی که میشنوی برا تُ-و میزنه
_کو-ک عاشقتم
بوسه ای رو موهای فرم زد
+م-نم عاشقتم




ای په رومانتیک
تقدیمی @jungkooky
دیدگاه ها (۱)

خواستم یه عکس از خودم بزارمرویِ ماه-َمو ببینیددیدم این دوتا ...

این سه تا فالوشن پلیز(نیست خودم خیلی فالوِر دارم:|)@igot7@ha...

یِ تصور:) وووااای خوداااا عین چی این یارو افتاده دنبااالم ک...

یِ تَصَورنشسته بودم عین بچه عادم درس می خوندمیهو اومد داخل _...

پارت ۹۶ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط