دل من هرزه نبود

.
دل من هرزه نبود ؛
دل من عادت داشت که بماند یک جا ...
به کجا ؟
معلوم است ، به در خانه تو !
دل من عادت داشت که بماند آن جا
پشت یک پرده توری ،
که تو هر روز آن را به کناری بزنی ...
دل من ساکن دیوار و دری
که تو هر روز از آن می گذری
دل من ساکن دستان تو بود ...
دل من گوشه یک باغچه بود
که تو هر روز به آن می نگری
راستی دل من را دیدی ؟
آن را گم کردم .. ؟! #مهدی_اخوان_ثالث ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
دیدگاه ها (۱)

تا کی در انتظار گذاری به زاریمباز آی بعد از اینهمه چشم انتظا...

مثل یک کابوس مارا به رویا می بریپشت ردت تا کجا مارا به هر جا...

باقی تابستان عجیب و محیرالعقول طی می‌شود.ماه گذشته از اینکه ...

ساعت از نیمه شب گذشته . مایکی به نامه ای که دختر نوشته بود خ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط