Part=5
ددی فاکر وحشی
ویو سوهی
+چون لخ*ت بودم خجالت میکشیدم ب جیهان گفتم ک بره بیرون
+ارباب میتونید برید بیرون من میتونم کارامو انجام بدم
لی:اگ نخوام برم چی ؟چی میکنی
+(ای لعنت بهت پسره ی .... )زیر لب میگفت
لی:چی فرمودی
+ن هیچی ارباب فقط داشتم با خودم حرف میزدم
لی: اونوقت درباره چی داشتی با خودت حرف میزدی ؟؟
ب من فکر میکردی
+ن (چپ چپ بش نگا میکنه )
دیگ سوهی تحمل نکرد و ب اربابش گفت
...
+ارباب لطفا برین بیرون من خجالت میکشم
لی :اوک الان از خجالت درت میارم
دکمه های کتشو باز کرد کتشو در اورد
+سوهی هم متعجب بود دهنش باز بود 😯ک جیهان میخواست چیکار کنه
جیهان هم ادامه میداد
لی دکمه های لباسشو باز کرد الان بالاتنش کامل لخ*ت بود
لی:الان از خجالت در اومدی یا ادامه بدم ؟؟
+میدونم اگ بش بگم ادامه نده خجالت میکشم ادامه میده بخاطر همین ساکت موندم و سرمو تکون میدادم
لی :از قیافش معلوم بود خیلی معذب بود ولی من علکی چاره ای براش نگذاشتم تو هر دو تا قرار انتخابش میدونه تو شرایط سختی قرار میگیره بخاطر همین فقط سرشو تکون میداد
+من ساکت بودم و حرف نمیزدم خیلی هم حس معذب بودن میکردم ولی چاره ای نبود حموم کردم و حوله رو برام اورد خودش حوله رو دور بدنم میپیچوند و بدنمو با حوله پوشوند
لی:وقتی حموم تموم کرد حوله رو اوردم و دور بدنش پیچوندم وقتی از حموم میاد بیرون بدنش سک*سی تر میشه من هم خیلی تحر*یک شده بودم بدنش خیلی هاته براید بغلش کردم و اوردمش از حموم بیرون اومدم تو اتاق میخواستم بزارم رو تخت ک وقتی گذاشتمش پام لیز خورد و روش افتادم بدنامون بهم تصادف کرد
حمایت لطفا الان پارت بعدی رو هم مینویسم میزارم
پس هر پارت برسه به 15 لایک و 10کامنت
ویو سوهی
+چون لخ*ت بودم خجالت میکشیدم ب جیهان گفتم ک بره بیرون
+ارباب میتونید برید بیرون من میتونم کارامو انجام بدم
لی:اگ نخوام برم چی ؟چی میکنی
+(ای لعنت بهت پسره ی .... )زیر لب میگفت
لی:چی فرمودی
+ن هیچی ارباب فقط داشتم با خودم حرف میزدم
لی: اونوقت درباره چی داشتی با خودت حرف میزدی ؟؟
ب من فکر میکردی
+ن (چپ چپ بش نگا میکنه )
دیگ سوهی تحمل نکرد و ب اربابش گفت
...
+ارباب لطفا برین بیرون من خجالت میکشم
لی :اوک الان از خجالت درت میارم
دکمه های کتشو باز کرد کتشو در اورد
+سوهی هم متعجب بود دهنش باز بود 😯ک جیهان میخواست چیکار کنه
جیهان هم ادامه میداد
لی دکمه های لباسشو باز کرد الان بالاتنش کامل لخ*ت بود
لی:الان از خجالت در اومدی یا ادامه بدم ؟؟
+میدونم اگ بش بگم ادامه نده خجالت میکشم ادامه میده بخاطر همین ساکت موندم و سرمو تکون میدادم
لی :از قیافش معلوم بود خیلی معذب بود ولی من علکی چاره ای براش نگذاشتم تو هر دو تا قرار انتخابش میدونه تو شرایط سختی قرار میگیره بخاطر همین فقط سرشو تکون میداد
+من ساکت بودم و حرف نمیزدم خیلی هم حس معذب بودن میکردم ولی چاره ای نبود حموم کردم و حوله رو برام اورد خودش حوله رو دور بدنم میپیچوند و بدنمو با حوله پوشوند
لی:وقتی حموم تموم کرد حوله رو اوردم و دور بدنش پیچوندم وقتی از حموم میاد بیرون بدنش سک*سی تر میشه من هم خیلی تحر*یک شده بودم بدنش خیلی هاته براید بغلش کردم و اوردمش از حموم بیرون اومدم تو اتاق میخواستم بزارم رو تخت ک وقتی گذاشتمش پام لیز خورد و روش افتادم بدنامون بهم تصادف کرد
حمایت لطفا الان پارت بعدی رو هم مینویسم میزارم
پس هر پارت برسه به 15 لایک و 10کامنت
۴.۰k
۲۳ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.