وانشات تهیونگ پارت ۲💜💕
+زنگ اخر هم تموم شد بلخره بابا اومد دنبالم رفتم سوار شدمورفتیم خونه
$ خوب چطور بود
+بابا مثل این کلاس اولیا باهام حرف نزن من بزرگ شدم
$ وایی چه عصبی بگو ببینم کی عصبیت کرده
+هیچ کس فقط ولم کن
$ باش میخایی بریم بستنی بخوریم
+اره بریم
$ 😁😁😁😁😁😂میدونستم
+بلخره رفتیم خونه چرا انقدر خونه تمیزه البته خونه که چه عرز کنم قصر
+بابا چرا این جا این جوریه
$ اوه دخترم امروز مهمون داریم
+کی هست
$ یکی از همکارام الان برو اماده شو که دارن میان
+باش رفتم اماده شدم یه لباس خشکل پوشید و ی ارایش ملایم کردم موهامو هم باز گذاشتم
صدای زنگ اومد فکر کنم اومدن ظاهرمو مرطب کردم ورفتم پایین چشمام داشت از حدقه میزد بیرون اون اون تهیونگ بود
فلش بک به تهیونگ
_پدر ولی من نمیخام باهاش ازدواج کنم اون ۱۸ سالشه من ۲۴ سالمه بعدم من دوسش ندارم
×پسرم اون دختر خوبیه باور کن اگه مجبور نبودم هیچ وقت این کارو نمیکردم اون واقعا دختر مهربونه خیلی خوش قلبه درست مثل مادرش هالا باشع
_خیلی خوب باشه خودش میدونه
×نه قراره بریم اونجا با پدرش بهش بگیم
_یعنی قبول میکنه
×اره
_ولی فکر نکنم
×چرا
_خوب چون منو اون هم کلاسی هستیم ومن امروز باهاش دعوا کردم دعوامون هم جوری بود که فکر کنم چشم دیدن منو نداشته باشه
×ای خداا از دست تو پسر هالا برو اماده شو
_رسیدیم خونشون رفتیم داخل داشت میومد پایین که منو دید همون جا وایساد ولی خیلی خوشکل بود چه بدن سفید نازی داره خدا خیلی کوچولو ظریفه اگه یه ضربه کوچیک بخوره میشکنه
$ دخترم بیا دیگه
+رفتم پایین
+س.سلام من جین هو هستم
×به به چه دختر خوشکلی درست مثل مادرت
$ خوب بفرمایید سر میز شام
+اقای کیم وپدرم رفتن
_چطوری دختر رومخ
+یاا به من نگو رو مخ
_پس بهت چی بگم بیبی
+اسمم جین هو ی پس اسسمو بگو بعدم بهم نگو بیبی
_دلم میخاد میگم
+تو بیجاکردی دلت میخاد
_با من درست حرف بزن (با داد)
+سرر من داد نزن بی ادب
×یا خدا شما ها چتونه
_هیچی
$ بیایین دیگه
+الان میاییم
شام تموم شد ورفتیم نشستیم
$ دخترم میخاییم یه چیزی رو بهت بگیم
+چی بگید
$ خوب راستش مابرای اینکه بتونیم قدرت مند تر بشیم وبتونیم تیم هریفمون رو شکست بدیم تو با ید با تهیونگ ازدواج کنی
+😲😲😲😲😲😲😲😲😲😲😲😲😲😲😲😲😲😲😲😲😲😲😲😲😲😲😲😲😲😲چی گفتی (داد زد وبلند شد)
من هیچ وقت با هاش ازدواج نمیکنم من فقط ۱۸ سالمه چطور دلت میاد این کارو کنی هانننن
$ ببین ما مجبوریم دخترم تهیونگ داره همراهی میکنه توهم بکن لطفا
+نمیخام دوس ندارم چطور میتونی تنها دخترتو به کسی بدی که دوسش نداره مگه کسی از شما دوتا قدرت مند ترهم هست
×اره هست اون خیلی بی رحمه خواهش میکنم دخترم ببین فقط تا وقتی که اون رو شکست بدیم باش
+چقدر طول میکشه
×اون توی کانادا زندگی میکنه چون خیلی قویه ممکنه خیلی طول بکشع باید شماها ازدواج کنید تا ماباهم دیگه متحد بشیم وشکستش بدیم الان قبول میکنی
+😢😢باش قبوله 💔💔
$ خوب ۳روز دیگه مراسم ازدواج برگذار میشه
×اره خوبه فقط میشع جین هو با ما بیاد
$ چرا
×اخه عروسم اول خونرو ببینه ویکم بیشتر با تهیونگ همسر ایندش اشنا بشه
$ نظر خوبیه رخترم موافقی
+اره 💔
$ خوب برو اماده شو
+رفتم توی اتاقم با گریه اماده شدم که یکی در زد
+کیه
_منم
+تهیونگ بود اومد تو
+بله چی میخایی
_خوب عاممم میگم یه مایو هم باخودت بیار که بریم استخر خیلی کیف میده
+دلم نمیخاد
_یاا لطفا قول میدم که بهت خوش بگذره
+خیلی خوب باش
_درستع که زود عصبی میشد ولی حس میکنم میتونم دلشو خیلی زود به دست بیارم
$ خوب چطور بود
+بابا مثل این کلاس اولیا باهام حرف نزن من بزرگ شدم
$ وایی چه عصبی بگو ببینم کی عصبیت کرده
+هیچ کس فقط ولم کن
$ باش میخایی بریم بستنی بخوریم
+اره بریم
$ 😁😁😁😁😁😂میدونستم
+بلخره رفتیم خونه چرا انقدر خونه تمیزه البته خونه که چه عرز کنم قصر
+بابا چرا این جا این جوریه
$ اوه دخترم امروز مهمون داریم
+کی هست
$ یکی از همکارام الان برو اماده شو که دارن میان
+باش رفتم اماده شدم یه لباس خشکل پوشید و ی ارایش ملایم کردم موهامو هم باز گذاشتم
صدای زنگ اومد فکر کنم اومدن ظاهرمو مرطب کردم ورفتم پایین چشمام داشت از حدقه میزد بیرون اون اون تهیونگ بود
فلش بک به تهیونگ
_پدر ولی من نمیخام باهاش ازدواج کنم اون ۱۸ سالشه من ۲۴ سالمه بعدم من دوسش ندارم
×پسرم اون دختر خوبیه باور کن اگه مجبور نبودم هیچ وقت این کارو نمیکردم اون واقعا دختر مهربونه خیلی خوش قلبه درست مثل مادرش هالا باشع
_خیلی خوب باشه خودش میدونه
×نه قراره بریم اونجا با پدرش بهش بگیم
_یعنی قبول میکنه
×اره
_ولی فکر نکنم
×چرا
_خوب چون منو اون هم کلاسی هستیم ومن امروز باهاش دعوا کردم دعوامون هم جوری بود که فکر کنم چشم دیدن منو نداشته باشه
×ای خداا از دست تو پسر هالا برو اماده شو
_رسیدیم خونشون رفتیم داخل داشت میومد پایین که منو دید همون جا وایساد ولی خیلی خوشکل بود چه بدن سفید نازی داره خدا خیلی کوچولو ظریفه اگه یه ضربه کوچیک بخوره میشکنه
$ دخترم بیا دیگه
+رفتم پایین
+س.سلام من جین هو هستم
×به به چه دختر خوشکلی درست مثل مادرت
$ خوب بفرمایید سر میز شام
+اقای کیم وپدرم رفتن
_چطوری دختر رومخ
+یاا به من نگو رو مخ
_پس بهت چی بگم بیبی
+اسمم جین هو ی پس اسسمو بگو بعدم بهم نگو بیبی
_دلم میخاد میگم
+تو بیجاکردی دلت میخاد
_با من درست حرف بزن (با داد)
+سرر من داد نزن بی ادب
×یا خدا شما ها چتونه
_هیچی
$ بیایین دیگه
+الان میاییم
شام تموم شد ورفتیم نشستیم
$ دخترم میخاییم یه چیزی رو بهت بگیم
+چی بگید
$ خوب راستش مابرای اینکه بتونیم قدرت مند تر بشیم وبتونیم تیم هریفمون رو شکست بدیم تو با ید با تهیونگ ازدواج کنی
+😲😲😲😲😲😲😲😲😲😲😲😲😲😲😲😲😲😲😲😲😲😲😲😲😲😲😲😲😲😲چی گفتی (داد زد وبلند شد)
من هیچ وقت با هاش ازدواج نمیکنم من فقط ۱۸ سالمه چطور دلت میاد این کارو کنی هانننن
$ ببین ما مجبوریم دخترم تهیونگ داره همراهی میکنه توهم بکن لطفا
+نمیخام دوس ندارم چطور میتونی تنها دخترتو به کسی بدی که دوسش نداره مگه کسی از شما دوتا قدرت مند ترهم هست
×اره هست اون خیلی بی رحمه خواهش میکنم دخترم ببین فقط تا وقتی که اون رو شکست بدیم باش
+چقدر طول میکشه
×اون توی کانادا زندگی میکنه چون خیلی قویه ممکنه خیلی طول بکشع باید شماها ازدواج کنید تا ماباهم دیگه متحد بشیم وشکستش بدیم الان قبول میکنی
+😢😢باش قبوله 💔💔
$ خوب ۳روز دیگه مراسم ازدواج برگذار میشه
×اره خوبه فقط میشع جین هو با ما بیاد
$ چرا
×اخه عروسم اول خونرو ببینه ویکم بیشتر با تهیونگ همسر ایندش اشنا بشه
$ نظر خوبیه رخترم موافقی
+اره 💔
$ خوب برو اماده شو
+رفتم توی اتاقم با گریه اماده شدم که یکی در زد
+کیه
_منم
+تهیونگ بود اومد تو
+بله چی میخایی
_خوب عاممم میگم یه مایو هم باخودت بیار که بریم استخر خیلی کیف میده
+دلم نمیخاد
_یاا لطفا قول میدم که بهت خوش بگذره
+خیلی خوب باش
_درستع که زود عصبی میشد ولی حس میکنم میتونم دلشو خیلی زود به دست بیارم
۹۱.۵k
۲۸ مهر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.