sorry
sorry....
p.7
ویو نویسنده
تو دفتر جیمین..
مین هو:سلام مستر پارک
جیمین:کارت؟
مین هو:بگو ببینم خیلی به داداش هات اعتماد داری؟
جیمین:اوهوم..خب.
مین هو:هیچ ...فقط اینو ببین..
فلش رو گذاشت رو میز و رفت... جیمین فیلم رو دید ..باورش نمیشد که پسر هایی که خودش بزرگ کرده...بهش خیانت کنن
تو ویدیو اسم جونگ کوک هم برده شده بود...خیلی جاها برد اما همه گفتن که فیلم اصله...
دلشکسته به سمت خونه رفت...
جونگ کوک به طرفش دوید و بغلش کرد
کوک:سلام.. داداشیی
جیمین:سلام..آقا خرگوشه.
ته:سلام داداش
جیمین:سلام آقا ببره..بیاید اتاقم کارتون دارم...
تهیونگ و جونگ کوک میان تو اتاق
ته:داداش چیکارمون داشتی؟
جیمین:کسی انبار هارو آتیش زده و محموله ها رو دزدیده..تمام مدارک رو داشته...اون مینهو بوده...چطور مدارک رو داشت؟(سوالی، دلهره آور)
کوک:منظورت چیه داداش..
جیمین:اون مدارک رو داشته..میدونین کسی که مدارک رو پیدا کرده کی بوده؟..هه بانی خرگوشه من بوده...و کسی که مدارک رو داده بهش آقا ببره بوده...
ویو تهیونگ
وقتی این حرفا رو زد بدنم یخ کرد... وحشتناک بود..جیمین خیلی آروم بود..کوک که کلا لال شده بود... جیمین رو صندلی نشست...
جیمین:من به شما خیانت یاد نداده بودم..(خنثی،سرد،آروم)
دید حرفی نزدیم ادامه داد..
جیمین:چی کم گذاشتم براتون؟..کم محبت کردم؟..کم ناز کشیدم؟...کم حمایت کردم؟....ههه نمیدونم واقعا.. موندم چه کنم...میدونین چه ضربه ای به من زدید..سه میلیارد دلار...دلار..پول مهم نیست..بزرگترین ضربه ای که خوردم این بود که از شما این ضربه رو خوردم....
کوک: داداش..
بدون اهمیت دادن به ما رفت...
هردو مون همونجا نشستیم...
کوک:میدونی رمز گاوصندوق ها وی بود؟
ته:چی بود؟
کوک:یکی تاریخ تولد من..یکی تو..
حرفی نزدم که ادامه داد..
کوک:تو یکی عکسای منو تو هم بود....
کوک رفت..و من موندم با عذابی عجیب...
p.7
ویو نویسنده
تو دفتر جیمین..
مین هو:سلام مستر پارک
جیمین:کارت؟
مین هو:بگو ببینم خیلی به داداش هات اعتماد داری؟
جیمین:اوهوم..خب.
مین هو:هیچ ...فقط اینو ببین..
فلش رو گذاشت رو میز و رفت... جیمین فیلم رو دید ..باورش نمیشد که پسر هایی که خودش بزرگ کرده...بهش خیانت کنن
تو ویدیو اسم جونگ کوک هم برده شده بود...خیلی جاها برد اما همه گفتن که فیلم اصله...
دلشکسته به سمت خونه رفت...
جونگ کوک به طرفش دوید و بغلش کرد
کوک:سلام.. داداشیی
جیمین:سلام..آقا خرگوشه.
ته:سلام داداش
جیمین:سلام آقا ببره..بیاید اتاقم کارتون دارم...
تهیونگ و جونگ کوک میان تو اتاق
ته:داداش چیکارمون داشتی؟
جیمین:کسی انبار هارو آتیش زده و محموله ها رو دزدیده..تمام مدارک رو داشته...اون مینهو بوده...چطور مدارک رو داشت؟(سوالی، دلهره آور)
کوک:منظورت چیه داداش..
جیمین:اون مدارک رو داشته..میدونین کسی که مدارک رو پیدا کرده کی بوده؟..هه بانی خرگوشه من بوده...و کسی که مدارک رو داده بهش آقا ببره بوده...
ویو تهیونگ
وقتی این حرفا رو زد بدنم یخ کرد... وحشتناک بود..جیمین خیلی آروم بود..کوک که کلا لال شده بود... جیمین رو صندلی نشست...
جیمین:من به شما خیانت یاد نداده بودم..(خنثی،سرد،آروم)
دید حرفی نزدیم ادامه داد..
جیمین:چی کم گذاشتم براتون؟..کم محبت کردم؟..کم ناز کشیدم؟...کم حمایت کردم؟....ههه نمیدونم واقعا.. موندم چه کنم...میدونین چه ضربه ای به من زدید..سه میلیارد دلار...دلار..پول مهم نیست..بزرگترین ضربه ای که خوردم این بود که از شما این ضربه رو خوردم....
کوک: داداش..
بدون اهمیت دادن به ما رفت...
هردو مون همونجا نشستیم...
کوک:میدونی رمز گاوصندوق ها وی بود؟
ته:چی بود؟
کوک:یکی تاریخ تولد من..یکی تو..
حرفی نزدم که ادامه داد..
کوک:تو یکی عکسای منو تو هم بود....
کوک رفت..و من موندم با عذابی عجیب...
- ۴.۱k
- ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط