بی احساس 6
#بی_احساس_6
دخترک با لپ های که کمی سرخ شده بود لب زد
+ عاممم.... پتو... میخوای ؟
_پتو ؟ نه ممنون همینجوری خوبه
+ آخه ...میدونیی... چیزههه .. لباس هات چسبیده به تنت
پسر نگاهی به وضعیت خودش انداخت
_ ای واییییی ...ارهههه... یعنی بله اگه میشه یه پتو بهم بدی
درحالی که پسر داشت پتو رو دور خودش میپیچوند و دختر درحال آماده کردن دو فنجون قهوه بود
+اگه میخوای بشین ..من مشکلی ندارم
_ عاممم باشه
.
+بیا یکم قهوه بخور تا گرم شی
_باشه ممنون
.
بعد از کمی سکوت دختر نگاهی کوتاهی به پسر انداخت و با بدن لرزان اون مواجه شد در حالی که چتر برمیداشت لب زد
.
+ چند دقیقه صبر کن برمیگردم
_ چیی؟! کجا میری ؟! صبر کن
( صدای بسته شدن در )
.
.
نگاهی به ساعت انداخت یک ربع شده که تو خونه تنهاست خواست از جایش بلند بشه و به سمت شوفاژ بره که با شنیدن صدای در دوباره نشست
.
+ سلامم .. بیا برات لباس خریدم آخه به نظرم این لباس تا فردا صبح هم تو تنت خشک نمیشه
_ چی ؟ لباسس!! عامم باشه دستت درد نکنه
پسر بعد از عوض کردن لباس هایش خونه دختر رو ترک کرد
.
.
.
( فردا صبح تو دفتر وول)
.
_ تا سلام صبح بخیر وو...خانم یون
+ عام آره صبح توهم بخیر ..آها راستی لباسات رو دیشب جاگذاشتی برات آوردم
_ اومم مرسی
+ خوب بریم سر موضوع اصلی
_ آها آره ... راستش من منظورت رو نفهمیدم اون روز
+ منظورم ؟!
_ « البته این موضوع جای بحث داره اگه واقعا باهام قرار بزاری »
+ آها اون عامم میدونی ... من اگه بخوام این کمپانی رو نگه دارم طبق وصیت نامه پدرم باید تا یک سال دیگه ازدواج کنم و هر قراری که بزارم این تایمی که دارم یکسال اضافه میشه و...
_ خوب اگه قرار نزاری چی میشه ؟
+ ریاست کمپانی به پسر عموی بزرگم میرسه آخه عموی فوت شده ام هم تو ی این کمپانی سهم داشت
_خوب الان من باید چیکار کنم ؟!...همون طورکه گفتم من هر کاری میکنم که اون مقاله دیده نشه
+ خوب تو با من یه قرار داد امضا میکنی که این قرار داد یک سال اعتبار داره و توی این قرار داد نوشته شده که من و تو هردو با رضایت این قرار داد رو امضا کردیم و برای منفعت شغلی هردومون هست و یک نکته مهم اینه که هرکدوممون که تا قبل از انقضای قرار داد کنار بکشه حق ندارد چیز هایس که درباره طرف مقابل توی این مدت فهمیده رو لو بده ...همین خوب امضاش میکنی؟!؟
_ امضاکه آره میکنم ولی یه سوال توی این قرار داد نیومده که چقدر میتونیم بهم نزدیک بشیم ؟!
+ آها خوب مثل همه کسایی که باهم قرار میزاریم دیگه باهم صمیمی طور رفتار و صحبت میکنیم
_ نه منظورم اون نزدیکی نبود
+ پس چی؟!؟
_ منظورم نزدیکی و تماس بدنی....
+ عااااام خوب از اونجایی که تو از تماس بدنی خوشت نمیاد اون رو تو میتونی بگی که چقدر بهم نزدیک بشیم
_ خوببب الان که بحث کار وسط ...
دخترک با لپ های که کمی سرخ شده بود لب زد
+ عاممم.... پتو... میخوای ؟
_پتو ؟ نه ممنون همینجوری خوبه
+ آخه ...میدونیی... چیزههه .. لباس هات چسبیده به تنت
پسر نگاهی به وضعیت خودش انداخت
_ ای واییییی ...ارهههه... یعنی بله اگه میشه یه پتو بهم بدی
درحالی که پسر داشت پتو رو دور خودش میپیچوند و دختر درحال آماده کردن دو فنجون قهوه بود
+اگه میخوای بشین ..من مشکلی ندارم
_ عاممم باشه
.
+بیا یکم قهوه بخور تا گرم شی
_باشه ممنون
.
بعد از کمی سکوت دختر نگاهی کوتاهی به پسر انداخت و با بدن لرزان اون مواجه شد در حالی که چتر برمیداشت لب زد
.
+ چند دقیقه صبر کن برمیگردم
_ چیی؟! کجا میری ؟! صبر کن
( صدای بسته شدن در )
.
.
نگاهی به ساعت انداخت یک ربع شده که تو خونه تنهاست خواست از جایش بلند بشه و به سمت شوفاژ بره که با شنیدن صدای در دوباره نشست
.
+ سلامم .. بیا برات لباس خریدم آخه به نظرم این لباس تا فردا صبح هم تو تنت خشک نمیشه
_ چی ؟ لباسس!! عامم باشه دستت درد نکنه
پسر بعد از عوض کردن لباس هایش خونه دختر رو ترک کرد
.
.
.
( فردا صبح تو دفتر وول)
.
_ تا سلام صبح بخیر وو...خانم یون
+ عام آره صبح توهم بخیر ..آها راستی لباسات رو دیشب جاگذاشتی برات آوردم
_ اومم مرسی
+ خوب بریم سر موضوع اصلی
_ آها آره ... راستش من منظورت رو نفهمیدم اون روز
+ منظورم ؟!
_ « البته این موضوع جای بحث داره اگه واقعا باهام قرار بزاری »
+ آها اون عامم میدونی ... من اگه بخوام این کمپانی رو نگه دارم طبق وصیت نامه پدرم باید تا یک سال دیگه ازدواج کنم و هر قراری که بزارم این تایمی که دارم یکسال اضافه میشه و...
_ خوب اگه قرار نزاری چی میشه ؟
+ ریاست کمپانی به پسر عموی بزرگم میرسه آخه عموی فوت شده ام هم تو ی این کمپانی سهم داشت
_خوب الان من باید چیکار کنم ؟!...همون طورکه گفتم من هر کاری میکنم که اون مقاله دیده نشه
+ خوب تو با من یه قرار داد امضا میکنی که این قرار داد یک سال اعتبار داره و توی این قرار داد نوشته شده که من و تو هردو با رضایت این قرار داد رو امضا کردیم و برای منفعت شغلی هردومون هست و یک نکته مهم اینه که هرکدوممون که تا قبل از انقضای قرار داد کنار بکشه حق ندارد چیز هایس که درباره طرف مقابل توی این مدت فهمیده رو لو بده ...همین خوب امضاش میکنی؟!؟
_ امضاکه آره میکنم ولی یه سوال توی این قرار داد نیومده که چقدر میتونیم بهم نزدیک بشیم ؟!
+ آها خوب مثل همه کسایی که باهم قرار میزاریم دیگه باهم صمیمی طور رفتار و صحبت میکنیم
_ نه منظورم اون نزدیکی نبود
+ پس چی؟!؟
_ منظورم نزدیکی و تماس بدنی....
+ عااااام خوب از اونجایی که تو از تماس بدنی خوشت نمیاد اون رو تو میتونی بگی که چقدر بهم نزدیک بشیم
_ خوببب الان که بحث کار وسط ...
۲.۹k
۱۷ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.