مثل آوای نازکی که توی باد پراکنده شد

«مثل آوای نازکی که توی باد پراکنده شد،
حضور تو تو ذهنم موند، اما خودت گم شدی بین سایه‌ها…»
دیدگاه ها (۰)

زیبایی او فراتر از چهره است،نه در رنگ چشم و نه در لبخند نهفت...

من فقط راوی بودم. راوی عشقی که دیر رسید، اعترافی که ، به خون...

باب اسفنجی مناطق منحرف

از مسلخ خود به چشم تو پناه آوردم ای اغوش آغشته به نور پرواز ...

:(

سکوت فقط نبودِ صدا نیست،یه فضای مقدسه بین دو تپش فکر،جایی که...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط