پایان خوش
پایان خوش
پارت۲۳
کیم یون جون: وای چقدر مهربون
پارک سوم هون: آره واقعا خیلی مهربون هست اما به هر حال من همیشه دست راست رئیس بودم و هستم
کیم یون جون: غلط نکن من هستم
ا/ت: وای چقدر این دو تا رو مخ بودن یا خدا امید وارم بقیه اینجوری نباشن
راننده: آقای کیم رسیدیم
تهیونگ: خوب تو الان برو اون کار های رو که بهت گفتم انجام بده
اصلا خانم ا/ت نباید بفهمه
راننده: خیالتون راحت باشه آقای کیم
تهیونگ: آفرین
ا/ت: خب برم ببینم اتاقم چجوری
یوک سه چان: سلام خانم من یکی از کارمند های این شرکت هستم و همیشه رئیس کار هاشون و به من می گفت اگه شما هم راحت باشید میتونید روی من حساب کنید
ا/ت: او حتما شمارت و بگو تا من بنویسم
یوک سه چان: چشم
ا/ت: خب من بعد بهت زنگ میزنم در دسترس باش
یوک سه چان: من همیشه در دسترس هستم
ا/ت: میگم میدونی اتاق من کجاست
یوک سه چان: خب مستقیم برید آخرین اتاق هست
ا/ت: بازم از دیدنت خوشحال شدم یوک سه چان
ا/ت: وای این اصلا رو مخ نبود پس فکر کنم روش حساب کنم اما اول باید عادت کنم بعد باید از کارمند ها کمک بگیرم خب برم ببینم چه اتاقی دارم
تهیونگ: بدو بدو گوشت و بیار
برید تخم مرغ بیارید
تو برو این سفارش و ببر آخه چرا درست کار نمی کنید
بدو فلفل قرمز و فلفل سیاه بیار
ا/ت: خوب زنگ واسه تهیونگ زنگ بزنم ببینم چیکار میکنه
(مشترک مورد نظر در دسترس نمی باشد لطفا پیغام بگزارید)
ا/ت: چی گوشیش خاموشه وایسا شاید سرش شلوغ باشه آره برای چی بخواد گوشیش و خاموش کنه
(ادامه پارت بعدی)
پارت۲۳
کیم یون جون: وای چقدر مهربون
پارک سوم هون: آره واقعا خیلی مهربون هست اما به هر حال من همیشه دست راست رئیس بودم و هستم
کیم یون جون: غلط نکن من هستم
ا/ت: وای چقدر این دو تا رو مخ بودن یا خدا امید وارم بقیه اینجوری نباشن
راننده: آقای کیم رسیدیم
تهیونگ: خوب تو الان برو اون کار های رو که بهت گفتم انجام بده
اصلا خانم ا/ت نباید بفهمه
راننده: خیالتون راحت باشه آقای کیم
تهیونگ: آفرین
ا/ت: خب برم ببینم اتاقم چجوری
یوک سه چان: سلام خانم من یکی از کارمند های این شرکت هستم و همیشه رئیس کار هاشون و به من می گفت اگه شما هم راحت باشید میتونید روی من حساب کنید
ا/ت: او حتما شمارت و بگو تا من بنویسم
یوک سه چان: چشم
ا/ت: خب من بعد بهت زنگ میزنم در دسترس باش
یوک سه چان: من همیشه در دسترس هستم
ا/ت: میگم میدونی اتاق من کجاست
یوک سه چان: خب مستقیم برید آخرین اتاق هست
ا/ت: بازم از دیدنت خوشحال شدم یوک سه چان
ا/ت: وای این اصلا رو مخ نبود پس فکر کنم روش حساب کنم اما اول باید عادت کنم بعد باید از کارمند ها کمک بگیرم خب برم ببینم چه اتاقی دارم
تهیونگ: بدو بدو گوشت و بیار
برید تخم مرغ بیارید
تو برو این سفارش و ببر آخه چرا درست کار نمی کنید
بدو فلفل قرمز و فلفل سیاه بیار
ا/ت: خوب زنگ واسه تهیونگ زنگ بزنم ببینم چیکار میکنه
(مشترک مورد نظر در دسترس نمی باشد لطفا پیغام بگزارید)
ا/ت: چی گوشیش خاموشه وایسا شاید سرش شلوغ باشه آره برای چی بخواد گوشیش و خاموش کنه
(ادامه پارت بعدی)
۶.۲k
۱۶ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.