گور بابای غم من میرسم به چیزی که لایقم

گور بابای غم من میرسم به چیزی که لایقم 
شاید توی زندگیمم له شدم ولی تموم میشه با خنده 

فکرشم نمی کردم که یه روزی روزگاری بعدا

زل بزنم تو چش مشکلاتم بهشون بگم که خوشبختم
دیدگاه ها (۲)

⭐️⭐️

سمتم گفتش اینجا چیکار می‌کنی گفتم بریم خونه بیمارستان رو نمی...

رمان ملکه یخی و شاهزاده سوار بر اسب سفید پارت 21[اینبار یادم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط