مادر بزرگم آخرِ همه ی تلفن هایش میگفت:
مادر بزرگم آخرِ همه ی تلفن هایش میگفت:
کاری نداشتم که!
زنگ زده بودم صداتون را بشنوم
ما هم که جوان و جاهل،
چه می دانستیم صدا با دل ِ آدم
چه می کند...
کاری نداشتم که!
زنگ زده بودم صداتون را بشنوم
ما هم که جوان و جاهل،
چه می دانستیم صدا با دل ِ آدم
چه می کند...
۵۶.۶k
۱۳ بهمن ۱۴۰۰