مادر بزرگم آخر همه ی تلفن هایش میگفت

مادر بزرگم آخرِ همه ی تلفن هایش میگفت:
کاری نداشتم که!
زنگ زده بودم صداتون را بشنوم
ما هم که جوان و جاهل،
چه می دانستیم صدا با دل ِ آدم
چه می کند...
دیدگاه ها (۰)

بمون واسم#عکس_نوشته_عاشقانه

چراهم رنگ چشماته دل چشم سیاهت

تنها چیزی ڪه ممڪن است الان حالم را بهتر ڪند اینست ڪه به خانه...

غریــــــــــبہ منو بـــــبخش که بهت شانس آشنایــــــے نمی د...

🍁مادربزرگم آخرِ همه‌ی تلفن‌هایش میگفت:کاری نداشتم که!زنگ زده...

او پزشک نیست اما درد ها را ماهرانه تشخیص می دهداو نوازنده نی...

جیمین فیک زندگی پارت ۶۸#

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط