پرده برانداختی، چهره برافروختی
پرده برانداختی، چهره برافروختی
میکده را ساختی، صومعه را سوختی
من صفتی جز وفا، هیچ نیاموختم
تو روشی جز جفا ، هیچ نیاموختی
بر سر اهل وفا ، سایه نینداختی
غیر مَتاع جفا ، مایه نیندوختی
تا دل من در غمت ،جامه ی جان چاک زد
چشم امید مرا ، از دو جهان دوختی
ای دم باد صبا ، خواجه ی ما را بگو
بنده ی خود رابه هیچ، بهرِ چه بفروختی..
فروغی_بسطامی
میکده را ساختی، صومعه را سوختی
من صفتی جز وفا، هیچ نیاموختم
تو روشی جز جفا ، هیچ نیاموختی
بر سر اهل وفا ، سایه نینداختی
غیر مَتاع جفا ، مایه نیندوختی
تا دل من در غمت ،جامه ی جان چاک زد
چشم امید مرا ، از دو جهان دوختی
ای دم باد صبا ، خواجه ی ما را بگو
بنده ی خود رابه هیچ، بهرِ چه بفروختی..
فروغی_بسطامی
۱.۲k
۲۹ بهمن ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.