عاشق شده ام حضرت معشوقه کجایی

عاشق شده ام، حضرت معشوقه کجایی؟
من "مولوی ام" ، "شمس"، اگر جلوه نمایی!

"سعدی" نشوم تا درِ بستان دو چشم و،
آغوش گلستان شده ات را نگشایی!

"وحشی" شده ام تا ز تو جامی بستانم،
جامی بستانم نه به شاهی، به گدایی!

در مجلس خوبان، تو چه کردی که شنیدم،
شرمنده ی لطفت شده صد "حاتم طایی"!

ای شرب دهان تو مِی دولت عشاق،
ای قند لبت نسخه ی "عطار و دوایی"!

ای مردمک چشم تو منظومه ی شمسی،
ای چشم تو آتشکده ی عهد هخایی!

دیوانه شدم در طلبت بس که به دیوان،
هی فال زدم، فال زدم، تا تو بیایی!

"حافظ" خبری از تو ندارد که بگوید ،
میترسم از این بی خبری، ماه رهایی!

مانند پلنگی که نگاهش پی ماه است،
من شهره ی شهرم به همین سر به هوایی!

از من که دچارت شده ام یاد نکردی،
در وقت سفر با غزل تلخ جدایی!

"ای تیر غمت را دل عشاق نشانه"،
ای منظر چشمان تو کشکول "بهایی"!

با این همه تنهایی و رسوایی و دوری،
"شاعر" شده ام تا که بگویم که خدایی!

خال لب تو نقطه ی پرگار وجود است،
اصلا تو خودت دایره ی قسمت مایی
"ابوالفضل شکیبا "
دیدگاه ها (۲)

پرده برانداختی، چهره برافروختیمیکده را ساختی، صومعه را سوختی...

یا کنج قفس یا مرگ، این بختِ کبوترهاستدنیا پل باریکی بین بد و...

آن که رسوا خواست ما را، پیش کس رسوا مباد!وان که تنها خواست م...

نشد یک لحظه از یادَت جُدا دلزَهی دل! آفرین دل! مَرحَبا دل!  ...

#درخواستی چند شاتیPart: ³ویو کوکلباسارو پوشیدیم من استرس داش...

# رز _ سیاه PART _ 37 هاتسوکی: چیشد تارا... چرا یهو غیبت زد ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط