Best worng

Chapter1
Part 10
•ویو جونگکوک•
بهترین موقعی بود که بتونم کارمو شروع کنم ولی مکه کای میزاشت اون عوضی هنوزم ولم نمیکنه امیلی که جولیا مرد خودمو عذاب دادم شب و روزم شده بود مست کردن و خوابیدن ولی بعد اینکه فهمیدم به خواست خودش زیر همه مخصوصا کای بوده به خودم اومدم از همه دخترا متنفرن ولی... ولی بورام.. یجوری بود.. مطمعن بودم عشق نبود.... قضیه امروزم کای بود انباری که توش ماموریتا رو میچیدیم رو اتیش زد و رفت امشب دیر رفتم خونهدر رو باز کردم که جسم کوچیکی رو مبل خوابیده بود
کوک:بورام؟خوابیدی؟
بعله خودشه منتظرم بوده؟ چرا انقدر زود نیست که عاشقم شه؟ الان کجا بخوابه اینجا که نمیشه... بیخیال جونگکوک یکی رو میدزدی باید فکر اینجاشم میکردی دیگه براید بغلش کردم و بردم رو تخت اتاق خودم گذاشتمش پتو رو که روش کشیدم چشمم افتاد.....
دیدگاه ها (۷)

Best worng

Best worng

Best worng

Best worng

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط