لحضه عاشقی. پارت۵
#لحضه_عاشقی. پارت۵
عمر اومد
عمر :دخترا بریم
ایبیکه و اسیه :باشه اومدیم
اسیه:رفتیم داخل اتاق مدیر که کلاس هامونو بهمون بگه
اسیه ایبیکه عمر الجان:سلام
بوراک :سلام بچه بیاین تو
اسهه :رفتیم پیش مدیر
بوراک :شما ها دانش آموز جدید هستید درسته؟
اسیه عمر ایبیکه الجان؛بله
بوراک :میشه خودتونو معرفی کنین
اسیه:ایسم
عمر:عمرم
الجان:الجانم
ایبیکه:ایبیکم
بوراک :خوشبختم منم یواراک
اسیه:استاد میشه کلاسمونو بگین
بوراک:دوازدهم ۳
اسیه:مرسی استاد
#ادامه_دارع ...
عمر اومد
عمر :دخترا بریم
ایبیکه و اسیه :باشه اومدیم
اسیه:رفتیم داخل اتاق مدیر که کلاس هامونو بهمون بگه
اسیه ایبیکه عمر الجان:سلام
بوراک :سلام بچه بیاین تو
اسهه :رفتیم پیش مدیر
بوراک :شما ها دانش آموز جدید هستید درسته؟
اسیه عمر ایبیکه الجان؛بله
بوراک :میشه خودتونو معرفی کنین
اسیه:ایسم
عمر:عمرم
الجان:الجانم
ایبیکه:ایبیکم
بوراک :خوشبختم منم یواراک
اسیه:استاد میشه کلاسمونو بگین
بوراک:دوازدهم ۳
اسیه:مرسی استاد
#ادامه_دارع ...
۲.۵k
۱۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.