به یک آدم هایی میگویند

به یک آدم هایی میگویند،
دندان لق!!!
همان هایی که،نه رفتن بلدن نه راه ماندن را!
همان هایی که،
هیچ وقت تکلیف شان در زندگی مشخص نیست!
نمیدانند چه میخواهند!کجا زندگی میکنند!
و بدترش این است که،
حتی روابط اجتماعی را هم نمیدانند!
مدام غر میزنند!
چشم هایشان را،روی احساسات شما میبندند!
یکدفعه مهربان میشوند!
یا
تلخ،میشوند!
برایشان،
نه، اشک شما،مهم است!
نه،خنده هایتان!
آنها،
خودازاری وخیم دارند!
یک روز هایی،فرشته میشوند!
و
یک روزهایی، مسئول گرفتن جان ات!
میبینی!؟خیلی برایتان آشناست!
از این دست ادم ها،زیاد دور و برتان است!
اینها،همان دندان لق،زندگی شما هستند!
همان هایی که،میدانید دوستتان ندارند!
میدانید بد هستند!
میدانید،نمیتوانند عاشق باشند!

اما،قبول کنید
آدم،تا یک جایی تحمل دارد!
تا یک جایی،می کشد این درد را در زندگیش!
قبل از،متنفر شدن از خودتان
آنها را،بیندازید دور!
آنقدر دور که،
جای خالیشان،در حد یک جای خالی باشد!
مثل،همان دندان های شیری که افتاد!
و فرصت دادیم،برای دائمی ها!
دیدگاه ها (۱۲)

یک روز از همان روزهای تلخ بعد از رفتنش به خودم گفتم…حق ات اس...

کمی تامل:هیچ قسمتی از شاهنامه، به تلخی لحظه‌ای نیست که رستم،...

سرگیجه گرفتیمحالمان بد شدمنزوی شدیمآدم گریز شدیمازبس دیدیم ا...

گاهی اوقات ساده ترین چیز هابرای آدم هایی که توی دلشون یکی رو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط