پارت7
پارت7
___
ویو نویسنده
اما با دیدن لباس تنه ا/ت خیلی تعجب کرد چون ا/ت خیلی زیبا شده بود
_:میگم نظرت چیه همین فردا عروسیه بگیریم ؟
+:ها عروسی چی میگی اما ؟(خجالت)
_:آخه اینقدر خوشگلی میترسم بدزدنت
+:امااااااااا بس کنننن
_:باشه بابا (خنده) همینو بردار
+:قشنگه؟
_:خیلیییییی
اما و ا/ت لباس رو خردیدن و به سمته دراکن و مایکی حرکت کردن ، اما زنگ زد به دراکن و مایکی
_:ما خریدمون رو کردیم
@:خیلی خب ما الان میام
_:باشه فعلا
@:فعلا
+:عا اما
_:بله ؟
+: چرا تو لباس بر نداشتی ؟
_:من قبلاً با دراکن برایم رو خریدم
+: آها خوبه
@#:سلام
#:خریدین ببینممم؟
_+:سلام
_:وایسا برسی بعدددد
+: من یه لبا
_:چیزه بعد بهتون میگم هه هه ( خنده مصنوعی)
#:باشه ، بریم بستنییی بخوریمم
@:من یه جارو میشناسم بریم اونجا
#:بریمممم
بچه ها به سمته مکانی که دراکن گفت حرکت کردن تو راه مایکی همش به ا/ت نگاه میکرد
+:اتفاقی افتاده ؟
#:ها نه بابا
+: پس چرا اینقدر نگاه میکنی
#:هیچی چون خیلی خوشگلی
+:باکاااااا
ا/ت داشت راه شو میرفت که چشمش به یکی از دوستای دروانه بچگیش افتاد یه پسره خیلی رومخ بود که هنوزم دنباله ا/ت چون دوسش داشت اما ا/ت علایقه ای به اون نداشت
+:من میرم بعد میام شما برین من یه کاری دارم
@_:باشه
_:زود بیا
#:کجا میری میخوای منم بیام
+:نه نه خودم میرم ، باشه زود میام
#@_:باشه
ا/ت به سمتش رفت
+:اینجا چیکار میکنی ها؟
~:سلام عزیزم ، خوبی عشقم ؟
+:دهنتو ببند این چرندیات چیه میگی ؟
~:بیا بغلم من عشقم
+: چیکار میکنی ، حالت خوب نیست
~:بیا بیب
پسره کمره ا/ت گرفت و نزدیکه خودش کرد و لباشو روی لبای ا/ت گذاشت ا/ت سعی داشت اونو از خودش جدا کنه اما اون خیلی قوی بود
ویو مایکی
یکم نگرانه ا/ت خیلی دیر کرد ، رفتم همون راه رویی که ا/ت رفت داخلش دیدم دونفر که داشتن ل_ب میگرفتن که انگار دختره رو به زور گرفته یکم بیشتر که نگاه کردم دیدم شبیه ا/ت رفتم جلو تر دیدم خوده ا/ت عصبانی شدم رفتم سمتش
#:چه غلطی میکنی هااااااا؟
با یه لگد زدن به سرش(لگده معروفش😂)
+:م...مای...مایکی .... حق ... حق ببخشید
دیدم ا/ت داره گریه میکنه سریع قبل از اینکه پسره بلند شه بغلش کردم و بردمش یجا دیگه
#:گریه نکن ، تقصیر تو نبوده که اما دیگه نمیزارم تنها جایی بری باشه؟
+:باشه ، ببخشید
#:حواست دیگه باشه و از کناره من تکون نمیخوری
+: باشه
#:البته یه تنبیه داری
+:تنبیه ؟
#:بله تنبیه ، بعد میفهمی حالا بلند شو بریم که حسابی گشنمه
+:ب...باشه
_____
پایانه پارت
___
ویو نویسنده
اما با دیدن لباس تنه ا/ت خیلی تعجب کرد چون ا/ت خیلی زیبا شده بود
_:میگم نظرت چیه همین فردا عروسیه بگیریم ؟
+:ها عروسی چی میگی اما ؟(خجالت)
_:آخه اینقدر خوشگلی میترسم بدزدنت
+:امااااااااا بس کنننن
_:باشه بابا (خنده) همینو بردار
+:قشنگه؟
_:خیلیییییی
اما و ا/ت لباس رو خردیدن و به سمته دراکن و مایکی حرکت کردن ، اما زنگ زد به دراکن و مایکی
_:ما خریدمون رو کردیم
@:خیلی خب ما الان میام
_:باشه فعلا
@:فعلا
+:عا اما
_:بله ؟
+: چرا تو لباس بر نداشتی ؟
_:من قبلاً با دراکن برایم رو خریدم
+: آها خوبه
@#:سلام
#:خریدین ببینممم؟
_+:سلام
_:وایسا برسی بعدددد
+: من یه لبا
_:چیزه بعد بهتون میگم هه هه ( خنده مصنوعی)
#:باشه ، بریم بستنییی بخوریمم
@:من یه جارو میشناسم بریم اونجا
#:بریمممم
بچه ها به سمته مکانی که دراکن گفت حرکت کردن تو راه مایکی همش به ا/ت نگاه میکرد
+:اتفاقی افتاده ؟
#:ها نه بابا
+: پس چرا اینقدر نگاه میکنی
#:هیچی چون خیلی خوشگلی
+:باکاااااا
ا/ت داشت راه شو میرفت که چشمش به یکی از دوستای دروانه بچگیش افتاد یه پسره خیلی رومخ بود که هنوزم دنباله ا/ت چون دوسش داشت اما ا/ت علایقه ای به اون نداشت
+:من میرم بعد میام شما برین من یه کاری دارم
@_:باشه
_:زود بیا
#:کجا میری میخوای منم بیام
+:نه نه خودم میرم ، باشه زود میام
#@_:باشه
ا/ت به سمتش رفت
+:اینجا چیکار میکنی ها؟
~:سلام عزیزم ، خوبی عشقم ؟
+:دهنتو ببند این چرندیات چیه میگی ؟
~:بیا بغلم من عشقم
+: چیکار میکنی ، حالت خوب نیست
~:بیا بیب
پسره کمره ا/ت گرفت و نزدیکه خودش کرد و لباشو روی لبای ا/ت گذاشت ا/ت سعی داشت اونو از خودش جدا کنه اما اون خیلی قوی بود
ویو مایکی
یکم نگرانه ا/ت خیلی دیر کرد ، رفتم همون راه رویی که ا/ت رفت داخلش دیدم دونفر که داشتن ل_ب میگرفتن که انگار دختره رو به زور گرفته یکم بیشتر که نگاه کردم دیدم شبیه ا/ت رفتم جلو تر دیدم خوده ا/ت عصبانی شدم رفتم سمتش
#:چه غلطی میکنی هااااااا؟
با یه لگد زدن به سرش(لگده معروفش😂)
+:م...مای...مایکی .... حق ... حق ببخشید
دیدم ا/ت داره گریه میکنه سریع قبل از اینکه پسره بلند شه بغلش کردم و بردمش یجا دیگه
#:گریه نکن ، تقصیر تو نبوده که اما دیگه نمیزارم تنها جایی بری باشه؟
+:باشه ، ببخشید
#:حواست دیگه باشه و از کناره من تکون نمیخوری
+: باشه
#:البته یه تنبیه داری
+:تنبیه ؟
#:بله تنبیه ، بعد میفهمی حالا بلند شو بریم که حسابی گشنمه
+:ب...باشه
_____
پایانه پارت
۵.۰k
۰۸ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.