پارت 6

پارت 6
____
ویو اما

خدا یا امیدوارم مایکی گند نزنه به همه چیز مثلا قرار بود فقط ببینتش نه اینکه مخشو بزنههههه
@:خب کجا بریم ؟
_:بریم لباس بخریمممم
@:بریم ، عا بریم اونجا اول من عروسک بگیرم
_:عروسک؟
@:برای یه نفر می‌خوام
_:برای کییی هانننننننن؟؟؟(عصبانیت)
@:آروم باش قراره سوپرایزت کنم
_:خیلی خب (باد کردنه یه لپ)
یعنی میخواد منو سوپرایز کنه ، بهتره سوپرایزش رو خراب نکنم

ویو نویسنده

اما و دراکن به سمته عروسک فروشی حرکت کردن که یکدفعه به مایکی و ا/ت رسیدن
#:سلاممم
+:خب چیکار کردین ؟
_@:سلام
_:شما چیکار کردین ؟(با لهن شیطنت)
#:هیچی ا/ت دیگه دوست دختره منههه
_@:چیییی؟
+:هه هه هه خب چیزه هه هه (خجالت)
مایکی کمر ا/ت گرفت و گفت خجالت نکش من از قبل به اما و دراکن گفته بودم
@:من؟
_:ما؟
#:ببندین (ار‌وم )
@_:آها آره
_:مایکی بهم گفته بود
+:عا میشه منو و اما بریم شما پسرا هم باهم برین؟
_:خیلی خب بریم ما کارمون تموم شد بهتون زنگ میزنیم
@: باشه
#: مراقبه خودتون باشین
_+:باشه
اما و ا/ت به سمته لباس فروشی رفتن اما دسته ا/ت گرفت و بردش داخله یه مغازه لباس مجلسی
_:یه لباس انتخاب کن قراره فردا بریم بار تو و مایکی هم میان
+:چییی؟
_:عااا فکر کنم این خوبه
+:وایسا
_:حرف نباشه برو
ا/ت رفت داخل پرو بعد از پوشیدنه لباس اومد بیرون
_:واوووو چقدر جذابببب داداشم خوب کسیو انتخاب کرده
+:امااااااا