آغوش یک مرد

آغوش یک "مــرد"
دنیای امنی ست که هر زنی دوست دارد
یکی برای خودش داشته باشد
و هر بار که دلش گرفت
خودش را به آنجا تبعید کند...

بازوان یک "مـــرد"
تنها حصار دلچسبی ست که یک زن
هرگز آن را نخواهد شکست...

گرمای آغوش مــردانه
شبیه کرسی خانه ی مادر بزرگ
آرام ترین نقطه برای خوابیدن است...

اصلا آدم غم هایش را فراموش می کند
وقتی به امنیت و استحکام
یک "مــرد" پناه می برد ...

چه تناقض شیرینی
این که زمختی دستان و چهره ی "مــردان"
احساس لطافت و زیبایی "زنان" را
دوچندان میکند
و صدای بم و خش دار مـردانه
تنها خشونت مجاز و دوست داشتنی دنیاست...

اصلا خدا مــردها را آفرید
تا زن ها
با خیال راحت
دلبرانه باشند و شیطنت کنند ...
دیدگاه ها (۱۱)

به اتفاقی بزرگ محتاجماتفاقی که بی خبر باشد کاش وقتی به خانه ...

کوتاهترین فاصله برای دوست داشتن، یک لبخند است .... میخندی یا...

بی تابم...شبیه آخرین سطر نامه ای عاشقانه !که پُر ازبوسه است....

سرآغازِ زندگیبی شک صدایِ خندیدنِ کسی ست که دوستش داریم.می شو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط