Waiting for a way to escape and forget

(:Waiting for a way to escape and forget):
پارت⓪①
«صبح ساعت هفت خونه ی رزا و رامونا»
رامونا:ساعت چنده
رزا:7
رامونا:چرا الان بیداری
رزا:آلزایمری من همیشه صبح زود بیدار میشم
رامونا:آااااا راست میگی
رزا:اینکه آلزایمر داری
رامونا:نه اینکه صبح زود بیدار میشی
رزا:ولی تو اونو تأیید کردی
رامونا:نخیرم نکردم
رزا:کردی
رامونا:بلند شم بزنمت
رزا:بجای اینکه برای زدن من بلند شی بلند شو چمدونت رو ببند
رامونا:چرا چمدون؟
رزا:میگم آلزایمر داری نگو نه برای اینکه میخوایم بریم آلمان
رامونا:آهاااااا...باشه... باشه بلند میشم
«یک ساعت بعد فرودگاه»
رامونا:چته چرا انقدر تو خودتی؟
رزا:هیچی فقط از تصمیم مطمئن نیستم
ره:نگران کسی یا چیزی هستی؟
رزا:آره
رامونا:کی؟
رزا:نگران خانوادت
رامونا:😐
رزا:چیه؟بده نگران خانوادتم
رامونا:بدبخت الان داداشت مهم تره و من نگرانشم
رزا:او پس روش کراش داری؟
رامونا:آره...نه چیزه اشتباه گفتم...از دهنم پرید
رزا:اوووو مبارک باشه 🥳😂
(رامونا در حال خفه کردن خودش برای اینکه به رزا ثابت کنه رو کوک کراش نیست بود ولی رزا قبول نمیکرد)
رامونا:خفه شو😐
رزا:....
(عین معلما که داد میزنن بچه ها ساکت میشن 😂)
رزا:این اینجا چی کار میکنه؟
رامونا:کی؟
رزا:کارلوس! دو روز دیگه کوکم پیداش میشه
رامونا:😐🤦🏻‍♀️
رزا:اوووو ببخشید یادم رفت کراشته
رامونا:کاش خفه میشدی🤦🏻‍♀️
رزا:فعلاً که نمیشم😁😂
رامونا:بامزه بلند شو بریم پرواز بعدی پرواز ماعه
رزا:باشه
دیدگاه ها (۱۳)

سلام سلام خوبید؟🍓✌🏻ببخشید یه مدت پارت جدید نذاشتم الانم مساف...

(:Waiting for a way to escape and forget): ...

(:Waiting for a way to escape and forget): ...

خدایی لبخندای این بشر زندگیه⁦༎ຶ‿༎ຶ⁩#جیهوپ #لبخند #کیوت #زندگ...

part5🦋-نارا تو چته ها مثلا میخوای بگی وایی من خیلی افسردم و ...

فیک کوک دختر کوچولوی من پارت ۳۶

خب ادامه پارت بدم 😅

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط