fake kook
fake kook
part*⁴⁷
ا/ت: عمو جان ما دیگه بریم
عمو: کجا میموندید
کوک: نه دیگه بریم
ا/ت: یونا بیا بریم
یونا: میخوام امشب اینجا بمونم
ا/ت: نه عزیزم بریم فردا میارمت دوباره
عمو: ا/ت چیکارش داری برین من خودم فردا میارمش
ا/ت: باشه خدافظ
کوک: خدافظ
عمو: خدانگهدار
رفتیم تو ماشین
ا/ت: چرا حرکت نمیکنی
کوک: خونه خودت تنها نمیترسی
ا/ت: مگه تو نمیخوای بیای
کوک: نه دیگه یونا نیستش
ا/ت: چیکار به یونا داری
کوک: یعنی خودمو خودت😑تنها🫢
ا/ت: چیه؟ خجالت بکش منحرف
کوک: من منحرف نیستم
ا/ت: حالا میای یا نه؟
کوک: باشه
رفتیم داخل
کوک: کجا بخوابیم
ا/ت: خوابت میاد؟
کوک: 🫢
ا/ت: منظورم این بود بیا فیلم ببینیم
کوک: باشه
فیلم گذاشتیم داشتیم نگاه میکردیم که سرمو گذاشتم رو شونه کوک و خوابم برد
کوک
کوک: ا/ت خوابت برد
ا/ت:....
صبح
از خواب بلند شدم تو اتاقم بودم رفتم بیرون جونگکوک رو کاناپه خوابیده بود رفتم تو بغلش دوباره خوابیدم
کوک
چشمامو باز کردم دیدم ا/ت تو بغلمه بلند شدم
کوک: ا/ت
ا/ت: چیه
کوک: چرا اومدی اینجا من دیشب نیومدم پیشت برای اینکه گفتم صبح بلند میشی عصبانی میشی حالا تو تو اومدی پیش من
ا/ت: الان ناراحتی
کوک: نه
ا/ت: پس چرا میگی🙂
کوک: هیچی
ا/ت: امروز میخوام برم پیش جینان یادت هست هم کلاسی قدیمی
کوک: اره که با دودوس قرار میزاشت
ا/ت: اره هنوزم باهمن
کوک: 😑
ا/ت: من بعد از ظهر میخوام برم پیشش
کوک: خب برو
ا/ت: تو دودوس هم بیاین بعدش
کوک: باشه عزیزم
#فیک
#سناریو
part*⁴⁷
ا/ت: عمو جان ما دیگه بریم
عمو: کجا میموندید
کوک: نه دیگه بریم
ا/ت: یونا بیا بریم
یونا: میخوام امشب اینجا بمونم
ا/ت: نه عزیزم بریم فردا میارمت دوباره
عمو: ا/ت چیکارش داری برین من خودم فردا میارمش
ا/ت: باشه خدافظ
کوک: خدافظ
عمو: خدانگهدار
رفتیم تو ماشین
ا/ت: چرا حرکت نمیکنی
کوک: خونه خودت تنها نمیترسی
ا/ت: مگه تو نمیخوای بیای
کوک: نه دیگه یونا نیستش
ا/ت: چیکار به یونا داری
کوک: یعنی خودمو خودت😑تنها🫢
ا/ت: چیه؟ خجالت بکش منحرف
کوک: من منحرف نیستم
ا/ت: حالا میای یا نه؟
کوک: باشه
رفتیم داخل
کوک: کجا بخوابیم
ا/ت: خوابت میاد؟
کوک: 🫢
ا/ت: منظورم این بود بیا فیلم ببینیم
کوک: باشه
فیلم گذاشتیم داشتیم نگاه میکردیم که سرمو گذاشتم رو شونه کوک و خوابم برد
کوک
کوک: ا/ت خوابت برد
ا/ت:....
صبح
از خواب بلند شدم تو اتاقم بودم رفتم بیرون جونگکوک رو کاناپه خوابیده بود رفتم تو بغلش دوباره خوابیدم
کوک
چشمامو باز کردم دیدم ا/ت تو بغلمه بلند شدم
کوک: ا/ت
ا/ت: چیه
کوک: چرا اومدی اینجا من دیشب نیومدم پیشت برای اینکه گفتم صبح بلند میشی عصبانی میشی حالا تو تو اومدی پیش من
ا/ت: الان ناراحتی
کوک: نه
ا/ت: پس چرا میگی🙂
کوک: هیچی
ا/ت: امروز میخوام برم پیش جینان یادت هست هم کلاسی قدیمی
کوک: اره که با دودوس قرار میزاشت
ا/ت: اره هنوزم باهمن
کوک: 😑
ا/ت: من بعد از ظهر میخوام برم پیشش
کوک: خب برو
ا/ت: تو دودوس هم بیاین بعدش
کوک: باشه عزیزم
#فیک
#سناریو
۵۳.۸k
۱۱ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.