^My little demon ^
☆شیطان کوچولوی من ☆
پارت :۴
یک هو با تکون خوردنم بیدار شدم دیدم لیسا و جنی افتادن رو من تا بیدارم کنن
چتونه چرا این جوری میکنین(شاکی)
لیسا : اه بالاخره بیدار شدی
جنی همین جوری داشت منو شیطونی نگاه می کرد
نمی دونم امروز چش شده خلاصه هواپیما اومد سپس چشمامون کور شد از بس که عکس گرفتن دستامون شکست که انقدر دست توون دادیم بعد سوار ماشین شدیم و رفتیم ویلا یک ویلای بزرگ بود بچه ها شروع کردن به تقسیم بندی اتاق ها بلک پینک تویک اتاق خوابید و نامجون جین جی هوپ توی یک اتاق
یونگی و جیمین و ته توی یک اتاق اما کوک توی اتاق بغلیم رفت حالش خوب نبود نگرانشم خلاصه فردا رفتیم توی یک سالن تمرین کردیم من توی قسمت اصلی و توی اون قسمت سولوایست ها اهنگم رو داشتم می رقصیدم و احساس یک نگاه خیلی سنگینی
روم احساسکردم بلک پینک پینک ونوم رو رقصید که ته انگار نه انگار این رقص رو ۱۰۰ بار دیده مثل اون کسایی که ولع دارن نگاه میکرد جیمین که انگار یکی لوسش کرده بود داشت نگاه می کرد آ ه اه چندشا ..
اما باز یک نگاه سنگین احساس میکنم بی تی اس هم ران رو انجام دادن واقعا کوک خیلی خوشتیپ شده بود همين جوری محوش بودم که جنی این ور و اون ورم کرد هوش یار بودم
رفتیم
استراحت کردیم و لباس پوشیدیم و میکاپمون کردن کلی عکس گرفتن و رفتیم تو مسابقه همه ی خواننده های جهان بودن خیلی ذوق کرده بودم خودم با اینکه ۲ سال هست که دبیو کردم خیلی طرفدار داشتم و همه ی خواننده هارم دوست داشتم با هاشون احوال پرسی کردیم و رفتیم نشستیم کنار جنی نشستم و اون طرف من لیسا یکم گذشت شکم رفت توهم اخ اخ اخ انرژیم داره تموم میشه به شکمم نگاه کردم چرا داره از ابی سیاه میشه نه نه نه فکر کنم اون روح بد داره میره تو جلدم می گم چرا این روز ها کم حوصلی و عصبی ام تونی وان اجرا داشت می کرد که جنی از پشتش یک لایت استیک در اورد اون لایت استیک تونی وان بود بعد دستم رو گرفت و این و اون ور کردم بعد من ازش نا خدا گاه داشتم انرژی می گرفتم اخه نمی تونم به کسی بگم که شیطانم تلپورت هم نمی تونم بکنم هزار تا دوربین رومه اخ اخ
جنی نزدیک بود بیهوش شه
جنی جنی .. حالت خوبه (نگران)
×اونی چت شده ..
لیسا اون اب رو بده من یک شکلات هم بده
ته : عشقم چت شده ... صحبت کن
جنی: اییی سرم .. ا.ت تو چرا رنگت پریده
×(نگرانش شدم ) اره چرا این رنگی شدی
من خوبم لیسا بیا جنی رو ببریم سرویس
جین : داداشا نوبت ماست
لیسا : اوف باشه بریم ا.ت
جونگ کوک ناچار رفت و ما هم رفتیم سرویس که .....
بنظرتون چه چیزی ا.ت به لیسا و جنی میگه ...؟
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.