امروز پنچشنبه است

امروز #پنچ_شنبه است..
دلم باران
چشمم باران
با یک بغل گلایول سفید،
نشسته بر خاک گرم!!
چشمانم غلتان بر خطهای سیاه.

حکایت من و خاک!!
قصه من و تنهایی!!
#پنج_شنبه است و من و دلم هوای ،،
نداشته هایش ..

چقدر تهی دست و ناتوان،،
در برابرم تکه سنگ و خطی سیاه.

چقدر درد دارد #پنچ_شنبه های
بی کسی!!!

پدرم فراموش کردن هنر می خواهد و من بی هنرترین انسان عالمم و باز هم دلتنگی و دلتنگی .. 😢 😭 😢 😭
دیدگاه ها (۶)

گفته بودم شادمانم؟ بشنو و باور مکن !گاه می لغزد زبانم، بشنو ...

به تو ای دوست سلام !حالت آیا خوبست ؟روزگارت آبی ست ؟ همه این...

بچه که بودیم ...ثانیه به ثانیه ...لحظه ها را زندگی می کردیم ...

از مادرم پرسیده بودم...با گل هایی که خواهم چید...چه کنم که ه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط