پارت بیست و سوم
پارت بیست و سوم
یهو یه چیزی اومد زیر گوشش
_بی خاصیت(عربده)
+ااااااا
&ار.با.ب[گریه]
_خفه شو نمیخوام صداتو بشنوم خفه شه <عربده>
+چیزی شده ارباب"لرزون"
_نه ^عصبی^
_اینو ببرید تا من بیام حسابش رو برسم
&ارباب غلط کردم هق هق هق
+ولش کنین. ارباب اون کار اشتباهی انجام نداده
_من میدونم اون چیکار کرده
+هق هق توروخدا باهاش کاری نداشته باشید لطفا
_برو توی اتاقت تا تنبیهت نکردم
+چشم(بغض)
راوی ویو:
کوک رفت توی اتاقش تهیونگ هم رفت توی اتاق "شکنجه"
_خب میبینم لوم دادی (نیشخند)
&ارباب بخدا خودش فهمید من هیچی بهش نگفتم
یهو یه چیزی اومد زیر گوشش
_بی خاصیت(عربده)
+ااااااا
&ار.با.ب[گریه]
_خفه شو نمیخوام صداتو بشنوم خفه شه <عربده>
+چیزی شده ارباب"لرزون"
_نه ^عصبی^
_اینو ببرید تا من بیام حسابش رو برسم
&ارباب غلط کردم هق هق هق
+ولش کنین. ارباب اون کار اشتباهی انجام نداده
_من میدونم اون چیکار کرده
+هق هق توروخدا باهاش کاری نداشته باشید لطفا
_برو توی اتاقت تا تنبیهت نکردم
+چشم(بغض)
راوی ویو:
کوک رفت توی اتاقش تهیونگ هم رفت توی اتاق "شکنجه"
_خب میبینم لوم دادی (نیشخند)
&ارباب بخدا خودش فهمید من هیچی بهش نگفتم
۱.۷k
۱۲ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.