زن زیبایی نیستم

زن زیبایی نیستم
موهایی دارم سیاه
که فقط تا زیر گردنم می آید
وَ
نه شب را به یادت می آورد
نه ابریشم
نه سکوت شاعرانه
نه حتا خیالِ یک خواب آرام . . .

پوست گندمی دارم
که نه به گندم می مانَد
نه کویر . . .

وَ
چشم هایی دارم
که گاهی سیاه می زنَد
گاهی قهوه ای
وَ
گاهی که به یاد مادرم می افتم
عسلی می شوند و گاهی خیس . . .


دست هایم ..
دست هایم ..
دست هایم مهربانند
و هر از گاهی
برای تو
به عشق تو
شعر می نویسند ...

مرا همین طور ساده دوست داشته باش
با موهایی که نوازش می خواهند
و دستهایی که نوازشت می کنند
و چشم هایی
که به شرقیِ صورت من می آیند . .....
دیدگاه ها (۲)

. . ﻭﻗﺘﯽ ﺁﺩم مقابلت " ﺁﺩﻡ " ﻧﯿﺴﺖﺧﺎﻣﻮﺵ ﮐﻦ #ﻓﺎﻧﻮﺱ ﻭﺍﺑﺴﺘﮕﯽ ﺍﺕ ﺭ...

عروسک شادی را از دستش می گیرم و شکمش را فشار می دهم.عروسک، گ...

‎همیشه مقداری دلگرمی داخل جیبت باید باشد‎که اگر ناگهان در خی...

دخترهای درون گرا رو خیلی خوب می شناسم!بیشتر حرف هاشون رو به ...

لطفا به بندِ اولِ سبابه ات بگو کمی حوصله اش بیشتر شود تا حضو...

چپتر ۹ _ آرکانیوم و جنونماه ها گذشت...و سکوت خانه کوچک لیندا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط