عروسک شادی را از دستش می گیرم و شکمش را فشار می دهم

عروسک شادی را از دستش می گیرم و شکمش را فشار می دهم.
عروسک، گریه می کند.
می گویم "مثلِ این".
باتری را از دلش درمی آورم و دوباره عروسک را فشار می دهم.
می گویم:
" می بینی؟
اگر صدایت در نیاید حتّی بدتر از عروسک بدونِ باتری هستی،بدون قلب.
آن وقت می شود هر کاری با تو کرد. چون کسی نمی فهمد.
دیدگاه ها (۳)

ما ادماگاهیبدونِ اینکه از تهِ دل راضی باشیممجبور میشویم بروی...

دلم میخواست کسی باشد که مرا " بلد" باشد . بلد بودن مهم تر از...

. . ﻭﻗﺘﯽ ﺁﺩم مقابلت " ﺁﺩﻡ " ﻧﯿﺴﺖﺧﺎﻣﻮﺵ ﮐﻦ #ﻓﺎﻧﻮﺱ ﻭﺍﺑﺴﺘﮕﯽ ﺍﺕ ﺭ...

زن زیبایی نیستمموهایی دارم سیاهکه فقط تا زیر گردنم می آیدوَن...

تاوان خوشبختی اینده ات را اکنون پس بده

برای دختر منطق.

part:10بدون اهمیت به بارونی که برای هر دو لذت بخش بود، چشم‌ ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط