اسم وانشات: مرحم زخم هم میشیم
اسم وانشات: #مرحم_زخم_هم_میشیم
#پارت9
"جین_ ا/ت+ نویسنده&"
_(با عجله رفتیم تو اتاق... با دیدن چهره ی بی حال ریچارد روی تخت شوکه شدم.. اون.. چشه؟)
_هی ریچارد چیشده؟
&ا/ت و جین رفتن بالا سر ریچارد ایستادن
*میخواستی.. چی بشه؟... وقتش رسیده دیگه(بی حال)
_یعنی چی؟ متوجه نمیشم؟
+ریچارد چت شده؟(تعجب)
*یوکا..
~خیلی خب من توضیح میدم... راستش.. ریچارد مریضه و خب.. فک کنم.. دیگه تایمی نمونده باشه(ناراحت)
_چرا اینو بهم نگفتی؟(عصبی)
~شماها باید تمام حواستون به تمرین هاتون باشه نه چیز دیگه یی
*شما.. دیگه.. امادید.. که.. جای.. منو.. پر.. کنید
_ولی من هنوز نیاز دارم کنارم باشی
*تو.. از.. پس.. خودت.. برمیای..فقط.. به.. خودتت.. اعتماد.. کن.. همینطور.. تو.. ا/ت
+(با بغض بهش خیره شده بودم.. درسته خیلی سخت گیر و عصبی بود ولی اون... خیلی کمکمون کرد...)
_قول میدم ناامیدت نکنم
*(لبخند)
____
&بعد از مرگ ریچارد یوکا همه چیو زود به نام جین و ا/ت کرد... همه چی خیلی سریع انجام شد.. جوری که جین تا پلک زد همه شروع کردن به تعظیم کردن جلوش و جناب کیم صداش زدن... ا/ت هم که جای خود دارد... کسی نمیتونه جلوی خانوم کیم اشتباه کنه...
یعنی این پیشرفت یهویی.. این زندگی جدید... این همه تغییر... براشون خوبه؟
ــــــــــــــــــــــــــــ
&پرش به 5 هفته بعد
&جین داشت با یه قیافه ی فوق فاکی جذاب قمار میکرد... ا/ت هم مشغول دید زدن دوس پسر جذابش از روی صندلی روبه رو بود
_(برای بیشتر جذاب شدن یه سیگار برداشتمو روشن کردم)
+(گااااد جینننننن)
+(بلند شدم رفتم سمت جین و سیگار رو از دستش کشیدم)
+موفق باشین اقایون(با لبخند فیک رفتم سمت صندلی)
_(هیچ وقت نمیزاره کارمو انجام بدم:/...یه سیگار بودا)
&جین با یه نگاه حرصی به ا/ت خیره شد و بعدش به بازیش ادامه داد... حدود نیم ساعت بعد جین شی مث همیشه برنده شد.. و همه بعد از تعظیم کردن رفتن بیرون از بار
_(با یه پوزخند نشسته بودم رو صندلی و به پولایی که برنده شده بودم نگاه میکردم)
+(رفتم کنارش و در گوشش گفتم)
+تبریک میگم جناب(لبخند)
_(کمرشو کشیدم که باعث شد بیفته تو بغلم)
_اتفاق تکراریه.. دیگه برام عادی شده(لبخند مغرور)
+اهاا فهمیدمم(خنده)
_میشه بپرسم چرا ریدی به صحنه ی گنگم و سیگارو از دستم کشیدی؟/:
+چون سیگار ضرر داره/:
_لعنتی من الان...
+میدونم تو کی هستی بیب(لبخند)
_دختره ی لجباز
+میشه ولم کنی از رو پات بلند شم؟/:
_نوچ(لبخند)
+یاا جین.. ببین گارسونا نگا میکنن
_نگا کنن.. مهم نیس(لبشو کوتاه کیص کردم)
+واقعا که(لبخند)
...
(پایان پارت9)
#پارت9
"جین_ ا/ت+ نویسنده&"
_(با عجله رفتیم تو اتاق... با دیدن چهره ی بی حال ریچارد روی تخت شوکه شدم.. اون.. چشه؟)
_هی ریچارد چیشده؟
&ا/ت و جین رفتن بالا سر ریچارد ایستادن
*میخواستی.. چی بشه؟... وقتش رسیده دیگه(بی حال)
_یعنی چی؟ متوجه نمیشم؟
+ریچارد چت شده؟(تعجب)
*یوکا..
~خیلی خب من توضیح میدم... راستش.. ریچارد مریضه و خب.. فک کنم.. دیگه تایمی نمونده باشه(ناراحت)
_چرا اینو بهم نگفتی؟(عصبی)
~شماها باید تمام حواستون به تمرین هاتون باشه نه چیز دیگه یی
*شما.. دیگه.. امادید.. که.. جای.. منو.. پر.. کنید
_ولی من هنوز نیاز دارم کنارم باشی
*تو.. از.. پس.. خودت.. برمیای..فقط.. به.. خودتت.. اعتماد.. کن.. همینطور.. تو.. ا/ت
+(با بغض بهش خیره شده بودم.. درسته خیلی سخت گیر و عصبی بود ولی اون... خیلی کمکمون کرد...)
_قول میدم ناامیدت نکنم
*(لبخند)
____
&بعد از مرگ ریچارد یوکا همه چیو زود به نام جین و ا/ت کرد... همه چی خیلی سریع انجام شد.. جوری که جین تا پلک زد همه شروع کردن به تعظیم کردن جلوش و جناب کیم صداش زدن... ا/ت هم که جای خود دارد... کسی نمیتونه جلوی خانوم کیم اشتباه کنه...
یعنی این پیشرفت یهویی.. این زندگی جدید... این همه تغییر... براشون خوبه؟
ــــــــــــــــــــــــــــ
&پرش به 5 هفته بعد
&جین داشت با یه قیافه ی فوق فاکی جذاب قمار میکرد... ا/ت هم مشغول دید زدن دوس پسر جذابش از روی صندلی روبه رو بود
_(برای بیشتر جذاب شدن یه سیگار برداشتمو روشن کردم)
+(گااااد جینننننن)
+(بلند شدم رفتم سمت جین و سیگار رو از دستش کشیدم)
+موفق باشین اقایون(با لبخند فیک رفتم سمت صندلی)
_(هیچ وقت نمیزاره کارمو انجام بدم:/...یه سیگار بودا)
&جین با یه نگاه حرصی به ا/ت خیره شد و بعدش به بازیش ادامه داد... حدود نیم ساعت بعد جین شی مث همیشه برنده شد.. و همه بعد از تعظیم کردن رفتن بیرون از بار
_(با یه پوزخند نشسته بودم رو صندلی و به پولایی که برنده شده بودم نگاه میکردم)
+(رفتم کنارش و در گوشش گفتم)
+تبریک میگم جناب(لبخند)
_(کمرشو کشیدم که باعث شد بیفته تو بغلم)
_اتفاق تکراریه.. دیگه برام عادی شده(لبخند مغرور)
+اهاا فهمیدمم(خنده)
_میشه بپرسم چرا ریدی به صحنه ی گنگم و سیگارو از دستم کشیدی؟/:
+چون سیگار ضرر داره/:
_لعنتی من الان...
+میدونم تو کی هستی بیب(لبخند)
_دختره ی لجباز
+میشه ولم کنی از رو پات بلند شم؟/:
_نوچ(لبخند)
+یاا جین.. ببین گارسونا نگا میکنن
_نگا کنن.. مهم نیس(لبشو کوتاه کیص کردم)
+واقعا که(لبخند)
...
(پایان پارت9)
۹.۵k
۲۷ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.