pt:1
pt:1
{love just mafia}
ات ویو:
امروز قرار بود جین هیونگا بعد دوسال از آمریکا برگرده بخاطره همین رفتم یه لباس
ساده پوشیدم (اسلاید دوم) ادکلنه تلخم رو زدم چون از شیرین بعدم میومد ،سوار موتورم شدم و رفتم فرودگاه هممون اونجا بودیم بجز یه نفر، که اونم بعید می دونستم بیاد که حدس هم درست بود. یه دست گل صورتی هم خریده بودم چون رنگ مورد علاقه ی هیونگم صورتی بود ( انصافی منم فکر کردم که رنگ صورتی برای مافیا بده ولی جین صورتی دوست داره دیگه 🤣) دسته گل تو دستم داشتم نگاه میکردم که بالاخره رسید خدا رو شکر
ات: خدا رو شکر اومدی یکمی هم دیر کرده بودیم همون درخت شده بودیم
تهیونگ:راس میگه همه اومدن کجا بودی تا الان
جین:یاااااا،چیکار کنم خوابم برده بود .
یونگی : پرده ی گوشام پاره شد .
(همه زدیم زیر خنده 🤣)
جونگکوک: اینارو ول کنین بیاین بریم غذا بخوریم
جیمین :آره راس میگه بیاین بریم به اون فست فودی که تازه باز کرده
جیهوپ:همتون ساکت شین . (روبه جین) فقط به فکر شکمن (رو به هممون) میریم به رستوران مورد علاقه ی جین
جیمین:یااااا ولی اونجا خیلی قدیمیه
جونگکوک: هم غذاهاش هم خیلی قدیمین
جیهوپ :همینی که هست اعتراض قبول نیست
ات:ها جین هیونگا اینا تو دستم یادم رفته بدم بیا اینا مال تو أن
جین : مرسی....... نامجون کو ؟
ات:به نظرت اون فقط چیکار میکنه
جین:هعیی ولش کن حالا من با ماشین کی بیام
(همه بجز ات):من
ات : من که ماشین ندارم ولی موتورم از ماشین همشون سریعتره
یونگی:دورغه
جین:دروغ هم باشه من باور کردم .
کلاه رو پرتش کردم اونم برداشت من جلو سوار شدم اونم پشتم
ات:محکم بگیر
محکم منو گرفت منم گاز دادم رفتیم که رفتیم اون یکیها هم هنوز سوار نشده بودن بعد ۱۰ مین رسیدیم پیاده شدیم رفتیم داخل که بعد ۲،۳ مین اونا رسیدن رفتیم داخل همه سفارش دادن ، یهو جین یه جوک بی مزه گفت و خندید که اگه جونگکوک نبود الان مرده بود . بعد خوردن غذاهامون رفتیم عمارت که با چهره ی عصبی نامجون رو به رو شدیم
نامجون:_________
ادمینتون کرم داره🤣
تو خماری بمونین اگه حمایت نشه انتظار پارت بعدی رو نداشته باشید😎
{love just mafia}
ات ویو:
امروز قرار بود جین هیونگا بعد دوسال از آمریکا برگرده بخاطره همین رفتم یه لباس
ساده پوشیدم (اسلاید دوم) ادکلنه تلخم رو زدم چون از شیرین بعدم میومد ،سوار موتورم شدم و رفتم فرودگاه هممون اونجا بودیم بجز یه نفر، که اونم بعید می دونستم بیاد که حدس هم درست بود. یه دست گل صورتی هم خریده بودم چون رنگ مورد علاقه ی هیونگم صورتی بود ( انصافی منم فکر کردم که رنگ صورتی برای مافیا بده ولی جین صورتی دوست داره دیگه 🤣) دسته گل تو دستم داشتم نگاه میکردم که بالاخره رسید خدا رو شکر
ات: خدا رو شکر اومدی یکمی هم دیر کرده بودیم همون درخت شده بودیم
تهیونگ:راس میگه همه اومدن کجا بودی تا الان
جین:یاااااا،چیکار کنم خوابم برده بود .
یونگی : پرده ی گوشام پاره شد .
(همه زدیم زیر خنده 🤣)
جونگکوک: اینارو ول کنین بیاین بریم غذا بخوریم
جیمین :آره راس میگه بیاین بریم به اون فست فودی که تازه باز کرده
جیهوپ:همتون ساکت شین . (روبه جین) فقط به فکر شکمن (رو به هممون) میریم به رستوران مورد علاقه ی جین
جیمین:یااااا ولی اونجا خیلی قدیمیه
جونگکوک: هم غذاهاش هم خیلی قدیمین
جیهوپ :همینی که هست اعتراض قبول نیست
ات:ها جین هیونگا اینا تو دستم یادم رفته بدم بیا اینا مال تو أن
جین : مرسی....... نامجون کو ؟
ات:به نظرت اون فقط چیکار میکنه
جین:هعیی ولش کن حالا من با ماشین کی بیام
(همه بجز ات):من
ات : من که ماشین ندارم ولی موتورم از ماشین همشون سریعتره
یونگی:دورغه
جین:دروغ هم باشه من باور کردم .
کلاه رو پرتش کردم اونم برداشت من جلو سوار شدم اونم پشتم
ات:محکم بگیر
محکم منو گرفت منم گاز دادم رفتیم که رفتیم اون یکیها هم هنوز سوار نشده بودن بعد ۱۰ مین رسیدیم پیاده شدیم رفتیم داخل که بعد ۲،۳ مین اونا رسیدن رفتیم داخل همه سفارش دادن ، یهو جین یه جوک بی مزه گفت و خندید که اگه جونگکوک نبود الان مرده بود . بعد خوردن غذاهامون رفتیم عمارت که با چهره ی عصبی نامجون رو به رو شدیم
نامجون:_________
ادمینتون کرم داره🤣
تو خماری بمونین اگه حمایت نشه انتظار پارت بعدی رو نداشته باشید😎
۴.۹k
۳۱ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.