اولین بار که فهمیدم حواسش به من هست دوستم داره

💭
اولین بار که فهمیدم حواسش به من هست دوستم داره...
داشت هوا تاریک میشد من تازه از آموزشگاه میخواستم برم خونه
بارون شدیدی می‌اومد من خیس شده بودم سردم بود ، آخه لباس گرم نپوشیده بودم تند تند راه میرفتم میخواستم زودتر برسم خونه...
متوجه شدم یکی از پشت سرم داره میاد یهو دیدم یک کت انداخت رو شونه مو رفت...
من مونده بودم یک لحظه خشکم زده بود
بعد دویدم طرفش گفتم این چه کاری بیا کت تو بگیر...
وایساد منو یک نگاه کرد باز رفت بهش گفتم مگه با تو نیستم واستا...
وایساد و گفت مگه بارون نمیاد بروخونه
مگه سردت نیست منم خواستم گرم بشی حالا برو...❤

#مژگان_بوربور
دیدگاه ها (۰)

آه ای عزیزترین!وقتی تو هستی، همه چیز هست‌همه چیز...از ماسه‌ه...

شبها که سکوت است و سکوت است و سیاهیامواج نوای تو به من میرسد...

دوستت دارمدوستت دارموپنهان کردن احساسپشت واژه های شعرآسان نی...

مناز آغوش توبارها به بهشت رفته‌‌ام❤#دینا_سلیم

࣪ ᳝⋆ رقص با بارون 🎐#تکپارتی#جیهوپ ﹙نیلا _ ، هوسوک +﹚        ...

پارت²⁴: جیمز؟ تویی؟(ساعت ۱۲:۳٠)(آریکا) متوجه شده بودم که نمی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط