پارت

پارت ۲۷

ویو شوگا

با چیزی که ات گفت اختیار اشکامو از دست دادم

ات گفت که بهش امپولی زدن که اگر خیانت کنه منفجر میشه و میمیره

من باورم نمیشه که ات تنها کسی که وقتی حالم بد بود توی این زمان کمی که پیشمون بود کنارم بود الان داره از پیشمون میره

ات: اوپا خواهش میکنم ناراحت نباش
فقط انتقاممو بگیر

شوگا: ات مطمئن باش میگیرم انتقامتو😭

ات: مرسی اوپا الان باید برم بای

شوگا ـــ. بای

ویو شوگا
بعد از قطع کردن تلفن اعضا اومدن ولی جونگکوک همراشون نبود پس ماجرا رو براشون تعریف کردم

نامجون: باید به جونگکوک بیگیم ات توی دردس افتاده باید بهشون حمله کنیم کلیم اطلاعات داریم ازشون


جین: منم موافقم

شوگا: موافقم

جیمین: موافقم

بقیه اعضا: وافقم

اعضا ماجرا رو برای جون جونگکوک گفتن ولی نه واقغیت رو گفتم که ات توی دردسر افتاده و ما باید نجاتش بدیم..

جونگکوک....
دیدگاه ها (۰)

پارت ۲۸جونگکوک: ات نجاتت میدم ویو ات واقعا ناراحت بودم و خست...

پارت ۲۹پرش به قبل حمله جیهوپ: کلی بمب توی زیر زمین گذاشتم هر...

پارت ۲۶گفت: یه دست لباس توی اتاقت هست برش دار و بپوش تا بریم...

پارت ۲۵گفت: اه پس سر عقل اومدی برات یه ادرس میفرستم بیا اینج...

واییی باورم نمیشه دارم پارت میزارم و خب باید بگم ادامیننن گل...

بهترین رقیب منپارت ۴ویو جونگکوکا..ا..اون ات بود سریع رفتم سم...

عشق در دل مافیاپارت ۴آنچه گذشت: هم شوکه شده بودم هم ناراحت ک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط