پارت

پارت ۴
ببخشید دیر شد بچه ها
❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣
چانیول :
اِ این که همون دختره تو خونه مون بود که وای میشه دختر خالم ابروم رفت 😫
رفتیم داخل نشستیم جون کا هم کناره مامانس نشست و خدمت کارا میومدنو میرفتن اوف مامان گفت :
_ چانیول میتونی جون کا جون رو برای خرید همراهی کنی ؟
جون کا و من تعجب کردیم اخه مامانم هماهنگ نکرده بود باهام مامانم اشاره کرد و بزور بلندم کرد و خالمم جون کا رو همین طور به زور بلند کرد 😂
بعد گفت :
_من برم لباس عوض کنم
+باشه
رفت بعد از ۱۰ مین امد واقعا با دخترایی که میشناختم فرق میکرد اونا همش ۴۰ مین طول میکشه و انواع و اقصام ارایشارو دارم ولی این 😅 نگاهی به تیپش کردم اسپرن شلواره لی زخمی و کت لی زخمی ایول گفتم :
_ اماده این 😅
+ بله 😾
بعد رفتیم سواره ماشین شدیم و وقتی از دره عمارت اومدیم بیرون گفت :
_ وایسا یه دقه تو که کناره خونه مخفیه منی بعد پسر خالمم هصتی ؟
+ اره مشکلیه ؟
_ هع خوشگلیه !
_ من خودم میرم 😏 نیازی به همراهی میتر پارکم ندارم 🙄
+ صلاح نیست دختری هم به معروفی و تویه این شهره شلوغ تنها بذارم خانوم خانومااا بعدم اگه اتفاقی بیافته باید جوابه مامانو باباتو بدم و مامانو بابایه خودم 😏
_ اه
بعد رفتم تا رسیدیم به مرکز خریدایی که همیشه منو بچه ها میام
ادامه دارد ....
دیدگاه ها (۵)

پارت سیزده تاشانزدهرز: انقد دویدیم تا رسیدیم به یه آبادی هیچ...

پیج دوم 😇

مخصوص نازی akore_lavraو تمامی بک لاورا 😃 پی نوشته : نصیحتی ا...

پارت دوازده رزی :دراکولا _ خون انسان 🤐 _از کجا میاری ؟ _ خ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط