در این دنیای بی وجدان
در این دنیای بی وجدان
در این ایام غفلت بار
در این مجنونگی های پر از احساس
تنهای تنهایم...
شبی بادرد،شبی با اشک،شبی خون
شبی تنها و بی یار و پریشون
خداوندا تو رحمی کن بر این بندهی بیمارت
دِگر از عبدوانت انتظار نابجا والله نخواهم داشت
زتو خواهم مرا از این خصایل ها رها سازی
خدایا این دگر از بندگانت هم گذشتست
ازین حالا به بعد خود نیم نگاهی بر حال این بندت بینداز
ازحالا به بعد.....خود
به من بنگر....به من بنگر....
در این ایام غفلت بار
در این مجنونگی های پر از احساس
تنهای تنهایم...
شبی بادرد،شبی با اشک،شبی خون
شبی تنها و بی یار و پریشون
خداوندا تو رحمی کن بر این بندهی بیمارت
دِگر از عبدوانت انتظار نابجا والله نخواهم داشت
زتو خواهم مرا از این خصایل ها رها سازی
خدایا این دگر از بندگانت هم گذشتست
ازین حالا به بعد خود نیم نگاهی بر حال این بندت بینداز
ازحالا به بعد.....خود
به من بنگر....به من بنگر....
۲۷۸
۱۹ اسفند ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.