دل به دل راه ندارد دل من تنها شد

دل به دل راه ندارد , دل من تنها شد
در هوای تو عزیزم , سپر غمها شد

دل من پاک به یاد تو و آن خاطره ها
خاطرت پاک ولی از همه ی آنها شد

با تو هر لحظه ی این زندگیم روشن بود
روز هجرت همه اش تار چو این شبها شد

آه از گوشزد عشق میان من و تو
آه از آن پاسخ سردت که فقط آها شد

گفتمت , گفتمت اما چه کنم از دستت
هر چه گفتم که ز سوی تو دغل حاشا شد

جمع احساس من زار به چشمان تو بود
لیک انگار "من" از دیده ی تو منها شد

هر که گوید که دلی را به دلی راه بوَد
بهر دل خوش کُنَک است این دل من تنها شد...
دیدگاه ها (۳)

در این دنیای بی وجداندر این ایام غفلت باردر این مجنونگی های ...

کاش بر ساحل رودی خاموش عطر مرموز گیاهی بودم چو بر آنجا گذرت ...

تو #کجایی #سهراب ؟!!! خانه ی #دوست فرو #ریخت سرم ...#مانده ا...

انگیزه ای ندارم تا شعر ز من در آید جانا نگیر عیبم تا عمر من...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط