دل به دل راه ندارد , دل من تنها شد
دل به دل راه ندارد , دل من تنها شد
در هوای تو عزیزم , سپر غمها شد
دل من پاک به یاد تو و آن خاطره ها
خاطرت پاک ولی از همه ی آنها شد
با تو هر لحظه ی این زندگیم روشن بود
روز هجرت همه اش تار چو این شبها شد
آه از گوشزد عشق میان من و تو
آه از آن پاسخ سردت که فقط آها شد
گفتمت , گفتمت اما چه کنم از دستت
هر چه گفتم که ز سوی تو دغل حاشا شد
جمع احساس من زار به چشمان تو بود
لیک انگار "من" از دیده ی تو منها شد
هر که گوید که دلی را به دلی راه بوَد
بهر دل خوش کُنَک است این دل من تنها شد...
در هوای تو عزیزم , سپر غمها شد
دل من پاک به یاد تو و آن خاطره ها
خاطرت پاک ولی از همه ی آنها شد
با تو هر لحظه ی این زندگیم روشن بود
روز هجرت همه اش تار چو این شبها شد
آه از گوشزد عشق میان من و تو
آه از آن پاسخ سردت که فقط آها شد
گفتمت , گفتمت اما چه کنم از دستت
هر چه گفتم که ز سوی تو دغل حاشا شد
جمع احساس من زار به چشمان تو بود
لیک انگار "من" از دیده ی تو منها شد
هر که گوید که دلی را به دلی راه بوَد
بهر دل خوش کُنَک است این دل من تنها شد...
۵۳۵
۱۹ اسفند ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.