Lovely baby

Lovely baby
Part ۷
*یک ساعت بعد*
هانا: من ماه عسل موخوام
کوک:حالا بزار یک روز بگذره😂
هانا: باشه..حوصله ام سر رفتهه..گرمههه..حوصله ندارم.. خسته اممم
کوک؛ :/..هعیییی
* یک هفته بعد*
هانا:( ساعت ۶ عصر صبح سوار هواپیما شدیم و الان ساعت ۴ صبحه که رسیدیم ایتالیا) رسیدیم بلند شووو..کوکککک
کوک: آی زهرماارررر رو رسیدیم الان ساعت چهار صبحه، منو بخاطر این بلند کردی؟
هانا: به حرفام دقت کن..میگیم ر...س..ی..د..ی‌‌..م
کوک: ای وای ( نفس عمیق کشیدن).. باشه بابا.‌.تو اصلا خوابیدی؟
هانا:نه..چون تو زودتر ازمن خوابیدی
کوک: صحیح
هانا: ولی اول بریم هتل بخوابیم یکم بعد بریم بگردیم
کوک: عع نه ساعت ۴ صبح به سگم بزنی تو خیابونا بدوعه نمیدوعه..بعد ما بریم بگردیم؟
هانا: صحیح
کوک: اصلا میدونی شیش ساعت از وقت خوابت گذشته؟
هانا: بعله
کوک: پس بخاطر همین..یکمم
هانا: باشه باشه ( خمیازه).. تازه الان خوابم گرفت
کوک: عع؟.. چه عجب
هانا: الان چرا اینطوری میکنی؟.. من با ذوق بیدارت کردم تو هم عین سگ میپری بهم از اولش هم نمیخواستی بیای ماه عسل من همش اجبارت میکردم بلیت بگیری..خوبت شد؟.. اولین سفرمون رو زهرمار کردی خوبت شد؟.. الان بهتری؟..اگه دوست نداری میتونی نیای..هنوزم دیر نشده..منو باش واسه کی ذوق و شوق نشون میدم که میریم مسافرت ( بغض)
دیدگاه ها (۴)

Lovely baby Lovely baby Part ۸هانا؛ هورااااا الاننن بریمم پی...

Lovely baby Part ۱۰*شش ماه بعد*کوک: الان یک ماه میشه که یونج...

Lovely baby Part ۶*تو ویلا*هانا: خوابم میادلایلا: خب بخواب 🫤...

Lovely baby Part ۵کوک: قلب اومد تو دهنم.. یه جوری میزد انگار...

پلیس. ابلیس. part ¹⁸ا.ت و هانا شروع میکنم به حرف...

پارت ۸۳ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط